پارت ۹
پارت ۹
ویو جیمین
که یهو دل شوره گرفتم(چیه چی میخواستی بگم هوم؟😐)
×چ...چی شده؟(نگران)
÷نه نترس ، میخواستم اگه میشه ببینمت ..
×هوففف ترسوندیم ، کجا بیام هوپی؟
÷ب..بیا ، بیا.. بزارم خودم میام دنبالت و میبرمت
×چ..چرا خب؟ تو که نداری آدرس خونم رو
÷منتظرم بگی (از پشت گوشی پوکر😂😐)
×اووو، خب آدرس°°°°°°°(گفت آدرس رو)
÷ده دقیقه دیگه اونجام بیا پایین سریع
×خ...خب چیشده که انقدر ...
وسط حرفم پرید و گفت
÷بیا پایین دیگههههه
×خیله خببببببب
سریع و جنگی پاشدم و حاضر شدم ، بعدم رفتم پایین ، بعد دو دقیقه اومد
×سلام
÷سلاممم
×خب چیشده؟؟
÷میگم بزار بریم
رفتیم جلو تر و دم یه پارک وایستاد
÷پیاده شو
×کجا میخوای بری ؟ اصن هوپ چیکار میکنی ؟؟
÷پیاده میشی یا کولت کنم؟ /:
×خیله خب پیاده شدم
رفتم پایین و دیدم که... واووووووووووو ، هوپی دوتا اسکیت رو گذاشت پایین ، من عاشق اسکیت سواری ام.
×جیهوپپپپپپپپپپ ، ممنونننننننن(خوشحال و ذوق)
÷چ...چیشد؟(تعجب)
ناخودآگاه پریدم تو بغلش و گفتم
×من عاشق اسکیتم ، ممنون
÷خ...خواهش میکنم (تعجب و خجالت)
بوی عطرش واقعا خوب بود و دلم میخواست بمونم تو بغلش ، دوسش داشتم ، به خودم اعتراف کردم که دوسش دارم ؛ اما خیلی زشت بود سریع از بغلش اومدم بیرون و با خجالت معذرت خواهی کردم..
خلاصه رفتیم تو پارک و اسکیت بازی
اما یه جا جیهوپ افتاد و منم چون پشتش بودم افتادم روش و کله هامون خورد به هم و لبم رفت رو لبش
شتتتتتتتتت ،
×خ...خوبی؟؟
÷آ..آ...آره (خجالت فراوان😑)
÷تو خوبی؟
×راستش نه (╥﹏╥)
÷چت شده؟کجات درد داره؟ الان حالت بده؟(نگران و هول)
×آروم باش ، فقط پام درد میکنه ، همین
که یهو دیدم جلو پام نشست
÷بشین
×ک...کجا؟
÷رو کمرم
منم از خدا خواسته پریدم رو کولش و بلندم کرد
چه حس خوبی داره
منو گذاشت تو ماشین و اسکیت ها رو آورد
میخواستم یه جورایی کرم بریزم
×م...میگم که ، ب..بخشید
÷چرا؟؟
×آ..آخه اونجا تو پارک...
÷آها ، نه مهم نیست حیح (✿^‿^)
خب علنا پیچوند |=
منم سکوت کردم و نشستم و رفتیم
وسط راه وایستاد
÷برو عقب(جدی)
راستش یکم ترسیدم از لحنش پس رفتم عقب که خودش هم باهام اومد و عقب نشست
÷حالا بهم بگو جین کجاست؟(آروم و کیوت)
×چ..چی؟ من...من نمیدونم
÷میدونم که میدونی ، کجاست جین؟؟
×ب...باور کن نمیدونم الان کجاست
نمیدونستم این کاراش برا چیه ، با کاری که کرد دیگه تحمل نکردم
روم خم شد و دوباره پرسید
÷جیمین میدونم که میدونی ، کجاست جین؟نگرانشم
×خ...خب پیش .... پیش ن...نامجون هیونگه
÷خیالم راحت شد
اما من خیالم ناراحت شد(😐)
کشیدمش سمت خودم و کلم رو کشیدم بالا
تعجب کرده بود و فهمیده بودم اینو
اما خودش ..
ویو جیمین
که یهو دل شوره گرفتم(چیه چی میخواستی بگم هوم؟😐)
×چ...چی شده؟(نگران)
÷نه نترس ، میخواستم اگه میشه ببینمت ..
×هوففف ترسوندیم ، کجا بیام هوپی؟
÷ب..بیا ، بیا.. بزارم خودم میام دنبالت و میبرمت
×چ..چرا خب؟ تو که نداری آدرس خونم رو
÷منتظرم بگی (از پشت گوشی پوکر😂😐)
×اووو، خب آدرس°°°°°°°(گفت آدرس رو)
÷ده دقیقه دیگه اونجام بیا پایین سریع
×خ...خب چیشده که انقدر ...
وسط حرفم پرید و گفت
÷بیا پایین دیگههههه
×خیله خببببببب
سریع و جنگی پاشدم و حاضر شدم ، بعدم رفتم پایین ، بعد دو دقیقه اومد
×سلام
÷سلاممم
×خب چیشده؟؟
÷میگم بزار بریم
رفتیم جلو تر و دم یه پارک وایستاد
÷پیاده شو
×کجا میخوای بری ؟ اصن هوپ چیکار میکنی ؟؟
÷پیاده میشی یا کولت کنم؟ /:
×خیله خب پیاده شدم
رفتم پایین و دیدم که... واووووووووووو ، هوپی دوتا اسکیت رو گذاشت پایین ، من عاشق اسکیت سواری ام.
×جیهوپپپپپپپپپپ ، ممنونننننننن(خوشحال و ذوق)
÷چ...چیشد؟(تعجب)
ناخودآگاه پریدم تو بغلش و گفتم
×من عاشق اسکیتم ، ممنون
÷خ...خواهش میکنم (تعجب و خجالت)
بوی عطرش واقعا خوب بود و دلم میخواست بمونم تو بغلش ، دوسش داشتم ، به خودم اعتراف کردم که دوسش دارم ؛ اما خیلی زشت بود سریع از بغلش اومدم بیرون و با خجالت معذرت خواهی کردم..
خلاصه رفتیم تو پارک و اسکیت بازی
اما یه جا جیهوپ افتاد و منم چون پشتش بودم افتادم روش و کله هامون خورد به هم و لبم رفت رو لبش
شتتتتتتتتت ،
×خ...خوبی؟؟
÷آ..آ...آره (خجالت فراوان😑)
÷تو خوبی؟
×راستش نه (╥﹏╥)
÷چت شده؟کجات درد داره؟ الان حالت بده؟(نگران و هول)
×آروم باش ، فقط پام درد میکنه ، همین
که یهو دیدم جلو پام نشست
÷بشین
×ک...کجا؟
÷رو کمرم
منم از خدا خواسته پریدم رو کولش و بلندم کرد
چه حس خوبی داره
منو گذاشت تو ماشین و اسکیت ها رو آورد
میخواستم یه جورایی کرم بریزم
×م...میگم که ، ب..بخشید
÷چرا؟؟
×آ..آخه اونجا تو پارک...
÷آها ، نه مهم نیست حیح (✿^‿^)
خب علنا پیچوند |=
منم سکوت کردم و نشستم و رفتیم
وسط راه وایستاد
÷برو عقب(جدی)
راستش یکم ترسیدم از لحنش پس رفتم عقب که خودش هم باهام اومد و عقب نشست
÷حالا بهم بگو جین کجاست؟(آروم و کیوت)
×چ..چی؟ من...من نمیدونم
÷میدونم که میدونی ، کجاست جین؟؟
×ب...باور کن نمیدونم الان کجاست
نمیدونستم این کاراش برا چیه ، با کاری که کرد دیگه تحمل نکردم
روم خم شد و دوباره پرسید
÷جیمین میدونم که میدونی ، کجاست جین؟نگرانشم
×خ...خب پیش .... پیش ن...نامجون هیونگه
÷خیالم راحت شد
اما من خیالم ناراحت شد(😐)
کشیدمش سمت خودم و کلم رو کشیدم بالا
تعجب کرده بود و فهمیده بودم اینو
اما خودش ..
۹۷۲
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.