پارت۶

ویو جیا

خواستم روی میزم بشینم که

_از این به بعد پیش من میشینی

این واقعا چش شده بود کم کم دارم از این رفتارش میترسم

+چر.ا

_چون من میگم

+نمیخوام پیشت بشینم

_من ازت نظر نخواستم

دستم و گرفت و روی میز خودش نشوندم خودشم کنارم نشست این چرا این جوری شده دیروز منو میخواست بکشه

_چرا توی پارک خوابیدی

+کی بهت گفته توی پارک خوابیدم

_موضوع و عوض نکن بگو را اونجا خوابیدی

+به تو هیچ ربطی ندارد

_از این به بعد داره

+چرا

_چون از این به بعد پیش من میمونی

+نمیخوام

_باید بخوای

+نمیخوا....

که معلم اومد و برگه های امتحان و بهمون داد چون خونده بودم زود تموم کردم و برگه رو به معلم دادم از کلاس خارج شدم و حیاط رفتم روی نیمکت نشستم و داشتم به رفتار امروز جونگکوک فکر میکردم خیلی عجیب شده بود یه روز مهربون یه روز خشت واقعا مشکلش و نمیدونم بچه ها گفته بودن بیماری روانی داره ولی بازم عجیب بود داشتم با خودم فکر میکردم که کسی کنارم نشست برگشت که سانگ و دیدم لبش‌کاملا پاره شده بود گونه شم زخم بود

+حالت خوبه

سانگ:آره خوبم

+ببخشید

سانگ:چرا تو معذرت خواهی میکنی باید اون عوضی معذرت بخواد

_چرا باید معذرت بخوام

برگشتم که دیدم.......

ادامه دارد

من دیگه شرط نمیزارم ولی چون باید برای امتحان بخونم و باید زود بخوابم نمیتونم زیاد بنویسم درک کنید


شب بخیر