آيا اين خواست توست
آيا اين خواست توست
که خيال رويت
پلک هاي سنگين مرا
در شبهاي طولاني و کسالت بار
از هم باز نگاه دارد ؟
آيا خواست توست که رؤيايت
مدام در نظرم جلوه گر شود
و مرا
که خواب شيرين را وداع گفته ام
به تمسخر گيرد ؟
آيا اين روح توست
که از فاصله اي چونان دور
به سويم روان داشته اي
تا شرمم را
و گذران لحظه هاي بي ثمرم را
در من نظاره گر باشد ؟
آيا اين عشق توست
که اينچنين بر من سايه افکنده ؟
نه ، اينچنين نيست
بلکه اين عشق من است
که ديدگانم را بيدار نگاه داشته
عشق حقيقي من است
که آرامش را از من ربوده
و از ديدگانم
نگاهباناني هميشه بيدار برايت ساخته است
تو ، آري ، در بيداري خويش
از من بسيار دور ، و به ديگران بسيار نزديکي
و چشمان من اينجا
در بيداري خويش
تو را به انتظار نشسته اند
که خيال رويت
پلک هاي سنگين مرا
در شبهاي طولاني و کسالت بار
از هم باز نگاه دارد ؟
آيا خواست توست که رؤيايت
مدام در نظرم جلوه گر شود
و مرا
که خواب شيرين را وداع گفته ام
به تمسخر گيرد ؟
آيا اين روح توست
که از فاصله اي چونان دور
به سويم روان داشته اي
تا شرمم را
و گذران لحظه هاي بي ثمرم را
در من نظاره گر باشد ؟
آيا اين عشق توست
که اينچنين بر من سايه افکنده ؟
نه ، اينچنين نيست
بلکه اين عشق من است
که ديدگانم را بيدار نگاه داشته
عشق حقيقي من است
که آرامش را از من ربوده
و از ديدگانم
نگاهباناني هميشه بيدار برايت ساخته است
تو ، آري ، در بيداري خويش
از من بسيار دور ، و به ديگران بسيار نزديکي
و چشمان من اينجا
در بيداري خويش
تو را به انتظار نشسته اند
۲.۸k
۲۳ آذر ۱۴۰۳