عشق تاریک پارت ۱۰
ته : نمیدونم
ته داخل فکر بودم که
ا/ت: کوک بهت چی گفته که اینقدر رفتی داخل فکر
ته : ولش کن چیز زیاد مهمی نیست
۱/ت: اوکی هر طور که راحتی
ته : ۱/ت
۱/ت:بله
ته ،: اگه ی چیزی بگم راستشو میگی
۱/ت: اره چرا باید دروغ بگم
ته : اگه خودم ازت بخوام که دیگه باهم نباشیم قبول میکنی
۱/ت: ته داری چی میگی یعنی چی باهم نباشیم به همین زودی جا زدی
ته : ن من فقط می خواستم بدونم اگه این حرف بزنم بدون سوال میری یعنی ولم میکنی
۱/ت : معلومه که تا بهم همه چیو توضیح ندی ولت نمیکنم
ته:آها
۱/ت: ته خواهش میکنم اگه چیزی شده بهم بگو
ته : خب راستش
۱/ت : بگو دیگه
ته : خب ما باید ازهم جدا شیم
۱/ت : دوباره داری شوخی میکنی اره
ته : ن دارم راست میگم متاسفم
۱/ت : چرا اینقدر یهویی
ته : متاسفم
۱/ت: فکر میکردم تو با اونا فرق داری بهت اعتماد کردم (با گریه )
ته : من دوست دارم باهات بمونم اما نمیتونم
۱/ت: اره میدونم توهم مثل همه فقط می خواستی ازم سو استفاده کنی مثل صاحبم اره اون خوب بود فقط کتکم میزد اما تو قلبمو شکوندی
ته : من واقعا متاسفم من واقعا دوست دارم و هدفم سو استفاده ازت نبود (اشک داخل چشماش جمع شده بود )
۱/ت : مرسی که بهم یاد دادی که به هیچ کس اعتماد نکنم تا وقتی اینجای بهت سر میزنم فقطم برای اینکه بخاطر من اینطوری شد دیگه هیچ چیزی بین ما نیست کیم تهیونگ
ته : هیچی نمی تونستم بگم فقط سکوت واقعا ناراحت بودم
۱/ت رفت دیگه کامل تنها شدم
ا/ت رفتم بیرون فقط میدویم کوک امد جلوم
کوک : ۱/ت چیشده چرا گریه میکنی
۱/ت : کوک برو کنار بزار تنها باشم
کوک : اول بهم بگو چرا داری گریه میکنی
۱/ت : باشه هنوز یک روز نشده ته ازم جدا شد ولم کن بزار برم
کوک : چی چرا
۱/ت : ولم کن می خوام برم
کوک رفت کنار
۱/ت : با تمام توانم می دویدم تا از اون مکان دور شم فقط گریه میکردم شده بود کار مهم فقط گریه کردن همین رسیدم خونه هرچقدر می تونستم الکل خوردم دیگه مست شده بودم
۱/ت : یکم دیگه هم بخورم ۱/ت تو چت شده داری برای ی پسر گریه میکنی
دیگه هیچ پسری نمیتونه بهم نزدیک بشه هیچ پسری فقط کوک اون اون تنها کسیه که به فکرم
مست بودم مثل دیونه ها گریه میکردم و میرقصیدم
کوک بعد از رفتن ۱/ت
کوک : چرا باهاش اینکا رو کردی
ته : اون نمیتونه دیگه با من باشع
کوک : تو شاید خوب بشی اون دیگه به بهونه تو داشت خوب میشد داشت از افسردگی در می آمد تو با این کارت همه چیو بد تر کردی
ته : من هدفم با اون ازدواج کردن بود نه فقط دوست دختر می خواستم برای خودم باشه فقط خودم می فهمی
کوک : تو فقط به فکر خودتی
ته : ......(سکوت )
کوک : به لطف تو الان باید مست ی گوش افتاده باشع از کجا که بلای سر خودش نیاورده باشه من میرم
ته : باشه
کوک :
پایان
امیدوارم دوس داشته باشید نظرتون کامنت کنید بوس بای
ته داخل فکر بودم که
ا/ت: کوک بهت چی گفته که اینقدر رفتی داخل فکر
ته : ولش کن چیز زیاد مهمی نیست
۱/ت: اوکی هر طور که راحتی
ته : ۱/ت
۱/ت:بله
ته ،: اگه ی چیزی بگم راستشو میگی
۱/ت: اره چرا باید دروغ بگم
ته : اگه خودم ازت بخوام که دیگه باهم نباشیم قبول میکنی
۱/ت: ته داری چی میگی یعنی چی باهم نباشیم به همین زودی جا زدی
ته : ن من فقط می خواستم بدونم اگه این حرف بزنم بدون سوال میری یعنی ولم میکنی
۱/ت : معلومه که تا بهم همه چیو توضیح ندی ولت نمیکنم
ته:آها
۱/ت: ته خواهش میکنم اگه چیزی شده بهم بگو
ته : خب راستش
۱/ت : بگو دیگه
ته : خب ما باید ازهم جدا شیم
۱/ت : دوباره داری شوخی میکنی اره
ته : ن دارم راست میگم متاسفم
۱/ت : چرا اینقدر یهویی
ته : متاسفم
۱/ت: فکر میکردم تو با اونا فرق داری بهت اعتماد کردم (با گریه )
ته : من دوست دارم باهات بمونم اما نمیتونم
۱/ت: اره میدونم توهم مثل همه فقط می خواستی ازم سو استفاده کنی مثل صاحبم اره اون خوب بود فقط کتکم میزد اما تو قلبمو شکوندی
ته : من واقعا متاسفم من واقعا دوست دارم و هدفم سو استفاده ازت نبود (اشک داخل چشماش جمع شده بود )
۱/ت : مرسی که بهم یاد دادی که به هیچ کس اعتماد نکنم تا وقتی اینجای بهت سر میزنم فقطم برای اینکه بخاطر من اینطوری شد دیگه هیچ چیزی بین ما نیست کیم تهیونگ
ته : هیچی نمی تونستم بگم فقط سکوت واقعا ناراحت بودم
۱/ت رفت دیگه کامل تنها شدم
ا/ت رفتم بیرون فقط میدویم کوک امد جلوم
کوک : ۱/ت چیشده چرا گریه میکنی
۱/ت : کوک برو کنار بزار تنها باشم
کوک : اول بهم بگو چرا داری گریه میکنی
۱/ت : باشه هنوز یک روز نشده ته ازم جدا شد ولم کن بزار برم
کوک : چی چرا
۱/ت : ولم کن می خوام برم
کوک رفت کنار
۱/ت : با تمام توانم می دویدم تا از اون مکان دور شم فقط گریه میکردم شده بود کار مهم فقط گریه کردن همین رسیدم خونه هرچقدر می تونستم الکل خوردم دیگه مست شده بودم
۱/ت : یکم دیگه هم بخورم ۱/ت تو چت شده داری برای ی پسر گریه میکنی
دیگه هیچ پسری نمیتونه بهم نزدیک بشه هیچ پسری فقط کوک اون اون تنها کسیه که به فکرم
مست بودم مثل دیونه ها گریه میکردم و میرقصیدم
کوک بعد از رفتن ۱/ت
کوک : چرا باهاش اینکا رو کردی
ته : اون نمیتونه دیگه با من باشع
کوک : تو شاید خوب بشی اون دیگه به بهونه تو داشت خوب میشد داشت از افسردگی در می آمد تو با این کارت همه چیو بد تر کردی
ته : من هدفم با اون ازدواج کردن بود نه فقط دوست دختر می خواستم برای خودم باشه فقط خودم می فهمی
کوک : تو فقط به فکر خودتی
ته : ......(سکوت )
کوک : به لطف تو الان باید مست ی گوش افتاده باشع از کجا که بلای سر خودش نیاورده باشه من میرم
ته : باشه
کوک :
پایان
امیدوارم دوس داشته باشید نظرتون کامنت کنید بوس بای
۵۸.۷k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.