دوست بچگی پارت ²
جیهوپ:یونگی خبر بد دارم برات
یونگی: مگه چی شده؟!
چیهوپ:مدل معروفمون رفته تایلند و تا 1ماه نمیاد حالا چیکار کنیم من کسی رو نمیشناسم که خیلی زیبا باشه
یونگی:من میدونم کی رو جایی گزینه مدل کنم
جهیوپ:کی رو من میشناسمش؟!
یونگی: الان میام
(یونگی)
سوار ماشین شدم و رفتم عمارت رفتم طبقه بالا وارد اتاق یون جونگ شدم و دستشو گرفتم و گفتم که زود لباساشو بپوشه و با من بیاد شرکت لباسش رو پوشید و سوار ماشین شدیم توی ماشین که بودیم به یون جونگ گفتم که شمارشو بده اونم داد من مشغول رانندگی و یون جونگ مشغول گوشی بود تا رسیدیم شرکت وارد شرکت که شدیم همه محو زیبایی یون جونگ شدن من خیلی عصبانی شدم و رفتیم دفتر من یون جونگ روی صندلی نشست و جیهوپ هم اومد
یون جونگ:سلام من یون جونگ هستم
جیهوپ:سلام من جیهوپ هستم یکی از دوستای یونگی و همکارش
یون جونگ:از اشنایی با شما خیلی خوشحال شدم:)
جیهوپ:منم:)
یونگی:اینم از مدل ما:]
جیهوپ:واییی چه مدل خوشگلی
یون جونگ:واتتتت؟ من مدل منظورت چی؟!
یونگی:الان توضیح میدم
(جیهوپ)
داشتم نگاه به یون جونگ میکردم که گوشیم زنگ خورد و یکی از کارمند های شرکت بود که من باید جواب میدادم بخاطر همین رفتم بیرون
یونگی:یون جونگ مدل ما رفته خارج تا 1ماه بر نمیگرده تو میتونی جاشو بگیری لطفا؟!
یون جونگ:باش
یونگی:مرسی
(یونگی)
بعد از اینکه یون جونگ رو راضی کردم صدای باز شدن در امد و دیدم که ...
یونگی: مگه چی شده؟!
چیهوپ:مدل معروفمون رفته تایلند و تا 1ماه نمیاد حالا چیکار کنیم من کسی رو نمیشناسم که خیلی زیبا باشه
یونگی:من میدونم کی رو جایی گزینه مدل کنم
جهیوپ:کی رو من میشناسمش؟!
یونگی: الان میام
(یونگی)
سوار ماشین شدم و رفتم عمارت رفتم طبقه بالا وارد اتاق یون جونگ شدم و دستشو گرفتم و گفتم که زود لباساشو بپوشه و با من بیاد شرکت لباسش رو پوشید و سوار ماشین شدیم توی ماشین که بودیم به یون جونگ گفتم که شمارشو بده اونم داد من مشغول رانندگی و یون جونگ مشغول گوشی بود تا رسیدیم شرکت وارد شرکت که شدیم همه محو زیبایی یون جونگ شدن من خیلی عصبانی شدم و رفتیم دفتر من یون جونگ روی صندلی نشست و جیهوپ هم اومد
یون جونگ:سلام من یون جونگ هستم
جیهوپ:سلام من جیهوپ هستم یکی از دوستای یونگی و همکارش
یون جونگ:از اشنایی با شما خیلی خوشحال شدم:)
جیهوپ:منم:)
یونگی:اینم از مدل ما:]
جیهوپ:واییی چه مدل خوشگلی
یون جونگ:واتتتت؟ من مدل منظورت چی؟!
یونگی:الان توضیح میدم
(جیهوپ)
داشتم نگاه به یون جونگ میکردم که گوشیم زنگ خورد و یکی از کارمند های شرکت بود که من باید جواب میدادم بخاطر همین رفتم بیرون
یونگی:یون جونگ مدل ما رفته خارج تا 1ماه بر نمیگرده تو میتونی جاشو بگیری لطفا؟!
یون جونگ:باش
یونگی:مرسی
(یونگی)
بعد از اینکه یون جونگ رو راضی کردم صدای باز شدن در امد و دیدم که ...
۱۱.۸k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.