𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۲ پارت ۶
(بچه ها از این به بعد برای هر کسی که حرف میزنه علامت میزارم علامت ا.ت_ علامت رادوین+)
_ع.ع.عشق؟
+هوم نمیدونم یه چیزی گفتم
_هومم بهتره بریم سر کلاس خوب نیست که اینجوری از کلاس بزنیم بیرون
+اره بهتره بریم
اومدم بلند بشم که نمیدونم چیشد و منو رادوین به هم خوردیم و افتادیم اون رو من بود و منم زیرش اما اون خودشو با دستاش نگه داشت که له نشم
همینجور تو چشمای من خیره بود و داشت با چشمای عسلیش نگام میکرد چشماش
بین لبام و چشمام در رفت و امد بود و در اخر رو لبام قفل شد و منم داشتم تو چشماش گم میشدم و هیچی نمی فهمیدم رادوین کم کم داشت میومد نزدیکم و لباش نشست روی لبام به خودم که اومدم دیدم دارم همراهیش میکنم نمی خواستم این لذت رو از دست بدم و همراهی کردم اما زیاد پیش نرفتم که با خودش فکرای بد بکنه منتظر شدم تا خودش عقب بکشه حدود ۲ دیقه بعد بلند شد جفتمون نفس نفس میزدیم با خماری بهم نگاه کرد هولش دادم اونور و سریع دوییدم از اونجا رفتم
رادوین ویو
بعد از اینکه ازش جدا شدم منو پس زد و فرار کرد رفت بهت زده به رفتنش نگاه میکردم
+چی شد الان؟
پا شدم و رفتم داخل سالن ندیدمش حتما رفته کلاسش منم رفتم در زدم و وارد کلاس شدم
+میتونم بیام داخل؟
×بیا اقای سرفراز(فامیل رادوینه)
+ببخشید اقا یکم دیر شد
×ایرادی نداره برو بشین سر جات
+چشم اقا
نشستم سر جام که اریا صدام کرد
÷خب چیکار کردی؟اصن کجا رفتی؟
بعد از اون طاها شروع کرد
@این فرار کردنای سر کلاس خیلی مشکوکه ها ما خر نیستیم
از اونور هم محمد اومد رید تو حال اون دوتا
٪به شما دوتا ربطی نداره که چیکار میکنه تو وقتی میری جایی میای به رادوین میگی
😒😒😒÷
@خب درسته ما بهش نمیگیم اما خو ما دوستیم نمی.....
+بچه ها بیخیال شین عه وقتی رفتم و.ت رو دیدم با اون بودم
هر سه تاشون با هم جیغ زدن چییییی
٪پس حق داشتین بپرسین چیکار کردی خب بگو ببینم چیکار کردی؟
÷دوستاشم بودن؟میسو چی بود؟
+با اجازتون نخیر نبود خودش تنها بود
بعد یه اتفاقی افتاد.....
@چیییی بگووو
+ه.همو بوسیدیم
٪اووووووووووو خبراییه رادوین خان مث اینکه هااا
@هوممممم این مارمولک تر از این حرفاس
÷پس تو میری از کلاس بیرون که ا.ت رو ببوسی اره؟
×خب ساکت باشیین
سکوت با صدای اقا خمه جا حکم فرما شد
ا.ت ویو
سریع دوییدم رفتم تو دستشویی وای خدا الان چه اتفاقی افتاد منو بوسید؟وای خدایا...........
_ع.ع.عشق؟
+هوم نمیدونم یه چیزی گفتم
_هومم بهتره بریم سر کلاس خوب نیست که اینجوری از کلاس بزنیم بیرون
+اره بهتره بریم
اومدم بلند بشم که نمیدونم چیشد و منو رادوین به هم خوردیم و افتادیم اون رو من بود و منم زیرش اما اون خودشو با دستاش نگه داشت که له نشم
همینجور تو چشمای من خیره بود و داشت با چشمای عسلیش نگام میکرد چشماش
بین لبام و چشمام در رفت و امد بود و در اخر رو لبام قفل شد و منم داشتم تو چشماش گم میشدم و هیچی نمی فهمیدم رادوین کم کم داشت میومد نزدیکم و لباش نشست روی لبام به خودم که اومدم دیدم دارم همراهیش میکنم نمی خواستم این لذت رو از دست بدم و همراهی کردم اما زیاد پیش نرفتم که با خودش فکرای بد بکنه منتظر شدم تا خودش عقب بکشه حدود ۲ دیقه بعد بلند شد جفتمون نفس نفس میزدیم با خماری بهم نگاه کرد هولش دادم اونور و سریع دوییدم از اونجا رفتم
رادوین ویو
بعد از اینکه ازش جدا شدم منو پس زد و فرار کرد رفت بهت زده به رفتنش نگاه میکردم
+چی شد الان؟
پا شدم و رفتم داخل سالن ندیدمش حتما رفته کلاسش منم رفتم در زدم و وارد کلاس شدم
+میتونم بیام داخل؟
×بیا اقای سرفراز(فامیل رادوینه)
+ببخشید اقا یکم دیر شد
×ایرادی نداره برو بشین سر جات
+چشم اقا
نشستم سر جام که اریا صدام کرد
÷خب چیکار کردی؟اصن کجا رفتی؟
بعد از اون طاها شروع کرد
@این فرار کردنای سر کلاس خیلی مشکوکه ها ما خر نیستیم
از اونور هم محمد اومد رید تو حال اون دوتا
٪به شما دوتا ربطی نداره که چیکار میکنه تو وقتی میری جایی میای به رادوین میگی
😒😒😒÷
@خب درسته ما بهش نمیگیم اما خو ما دوستیم نمی.....
+بچه ها بیخیال شین عه وقتی رفتم و.ت رو دیدم با اون بودم
هر سه تاشون با هم جیغ زدن چییییی
٪پس حق داشتین بپرسین چیکار کردی خب بگو ببینم چیکار کردی؟
÷دوستاشم بودن؟میسو چی بود؟
+با اجازتون نخیر نبود خودش تنها بود
بعد یه اتفاقی افتاد.....
@چیییی بگووو
+ه.همو بوسیدیم
٪اووووووووووو خبراییه رادوین خان مث اینکه هااا
@هوممممم این مارمولک تر از این حرفاس
÷پس تو میری از کلاس بیرون که ا.ت رو ببوسی اره؟
×خب ساکت باشیین
سکوت با صدای اقا خمه جا حکم فرما شد
ا.ت ویو
سریع دوییدم رفتم تو دستشویی وای خدا الان چه اتفاقی افتاد منو بوسید؟وای خدایا...........
۷.۸k
۳۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.