پسري عاشق دختري بود دختر هميشه به او جواب رد ميداد
پسري عاشق دختري بود دختر هميشه به او جواب رد ميداد
.
.
يه شب پسر تصميم گرفت عشق خودشو ثابت کنه به دختره گفت يا مال من باش يا خودکشي ميکنم دختره سر حرفش بود و باز هم جواب رد داد
.
.
.
پسر بعد از شنيدن جواب منفي به خودش بنزين تزريق کرد و تا چند هفته به کما رفت بعد از مدتها بهوش اومد همون روز دختر رو بالاي سرش ديد که به ملاقاتش اومده بود ديگه عشق اون پسر به نفرت تبديل شده بود چاقوي جراحي رو برداشت تا دخترو بکشه تو راه رو بيمارستان دنبال دختر ميدويد تا آخر سالن بيمارستان دختره رو گرفت
.
.
.
.
.
.
.
آقا تا چاقو جراحي رو برد بالا که بزنه به قلب دختره يهو پسره بنزين تموم کرد حالا پمپ بنزينم اون نزديکيا نبود هيچي ديگه هيچکسم تو اين گروني بهمون بنزين نداد دختره خيلي شانس آورد
.
.
.
.
.
.
.
خلاصه خدا رو شکر عمه هم ندارم به روحم هيچ اعتقادي ندارم
.
.
يه شب پسر تصميم گرفت عشق خودشو ثابت کنه به دختره گفت يا مال من باش يا خودکشي ميکنم دختره سر حرفش بود و باز هم جواب رد داد
.
.
.
پسر بعد از شنيدن جواب منفي به خودش بنزين تزريق کرد و تا چند هفته به کما رفت بعد از مدتها بهوش اومد همون روز دختر رو بالاي سرش ديد که به ملاقاتش اومده بود ديگه عشق اون پسر به نفرت تبديل شده بود چاقوي جراحي رو برداشت تا دخترو بکشه تو راه رو بيمارستان دنبال دختر ميدويد تا آخر سالن بيمارستان دختره رو گرفت
.
.
.
.
.
.
.
آقا تا چاقو جراحي رو برد بالا که بزنه به قلب دختره يهو پسره بنزين تموم کرد حالا پمپ بنزينم اون نزديکيا نبود هيچي ديگه هيچکسم تو اين گروني بهمون بنزين نداد دختره خيلي شانس آورد
.
.
.
.
.
.
.
خلاصه خدا رو شکر عمه هم ندارم به روحم هيچ اعتقادي ندارم
۴.۳k
۱۶ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.