خون اشام من ۶
پارت های قبل در گوگل.
همچنان تو فکر خون اشام ها بودم که خوابم برد!
صبح بیدار شدم صبحانه خوردم رفتم مدرسه تو راه الیس رو دیدم سرش تو گوشیش بود گفتم چی شده؟
گفت:
امروز تولد رزی
ا.ت: اه چه خوب
الیس: ایناهاش داره میاد
سلام بچه ها امشب مهمونی گرفتم واسه تولدم!
شما میاین کارت عوتش رو داد و من و الیس هم قبول کردیم رزی به همه کارت دعوت داد،
حطا اون عوضی (جیمین) و بقیشون.
امروز امتحان داشتیم و من خیلی خونده بودم تو کلاس بودیم معلم گوشیش زنگ خورد!
و رفت بیرن
اونا اون پشت همش سر صدا میکردن و صدای خندشون میومد
صداشون رو مخم بودن البته رو مخ همه می خاستم بلند شم یهو سرگروه ما بلند شد.
گفت خفه شید دیگه مگه اینجا خونه خالست!
بچه ها من قبلا نصف این رو نوشتم ولی حذفشون کردم چون نمی دونستم اخرین قسمتی که نوشتم چی بود اومدم از اول نوشتم لایک و کامنت یادتون نره ♡☆
همچنان تو فکر خون اشام ها بودم که خوابم برد!
صبح بیدار شدم صبحانه خوردم رفتم مدرسه تو راه الیس رو دیدم سرش تو گوشیش بود گفتم چی شده؟
گفت:
امروز تولد رزی
ا.ت: اه چه خوب
الیس: ایناهاش داره میاد
سلام بچه ها امشب مهمونی گرفتم واسه تولدم!
شما میاین کارت عوتش رو داد و من و الیس هم قبول کردیم رزی به همه کارت دعوت داد،
حطا اون عوضی (جیمین) و بقیشون.
امروز امتحان داشتیم و من خیلی خونده بودم تو کلاس بودیم معلم گوشیش زنگ خورد!
و رفت بیرن
اونا اون پشت همش سر صدا میکردن و صدای خندشون میومد
صداشون رو مخم بودن البته رو مخ همه می خاستم بلند شم یهو سرگروه ما بلند شد.
گفت خفه شید دیگه مگه اینجا خونه خالست!
بچه ها من قبلا نصف این رو نوشتم ولی حذفشون کردم چون نمی دونستم اخرین قسمتی که نوشتم چی بود اومدم از اول نوشتم لایک و کامنت یادتون نره ♡☆
۱۰.۰k
۰۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.