سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت 37
دستمو گذاشتم رو چونش گریه نمی کرد اما بعضی بود
این بار خودم برای اولین بار لباشو بوسیدم لبامو محکم رو لباش گذاشتم
و چشامو بستم میخواستم ازش جدا شم که نزاشت
بعد از دقیقه زدم به شونش
تهیونگ:اخ دستم درد گرفتم
ا. ت: ( ا. ت در حال نفس نفس زدن)
تهیونگ: فیلم بزارم
ا. ت: بزار
تهیونگ: ایندفعه دیگه نخواب
ا. ت: باشه
ویو تهیونگ:
فیلم گذاشتم
5دقیقه به آخر فیلم مونده بود
رو به ا. ت
تهیونگ: فیلم خوبی بود.....
دیدم باز خوابیده
من از دست این خواب آلو چیکار کنم
بغلش کردم گذاشتم رو تخت لباس بیرونی پوشیده
بود لباسشو ا داخل کیفش گرفتم عوض کردم و کنار خوابیدم
ویو ا ت:
صبح بیدار شدم ساعت 7 بود گوشیمو گرفتم به تهیونگ
نگاه کردم شبیه نینی کوچولو ها بود
سرشو بوس کردم و داشتم 1 ساعت توی اینستا اینا میگشتم
دیگه تهیونگ هم بیدار شد
تهیونگ: توخواب نداری
ا. ت، : نه
تهیونگ: منم جای تو وسط فیلم میخوابیدم خواب نداشتم
ا. ت: دیگه نخوابیدی دیگه
تهیونگ اومد بغلم سرشو رو سینه گذاشت
تهیونگ: میشه پا نشیم
ا . ت: باشه
گوشی از دستم گرفتم
تهیونگ: حالا منو ناز کن
یه ریز خندیدم
ا. ت: باشه
در همین حال داشتم سرشو ناز میکردم
زنگ خونه خورد
تهیونگ پاشد
تهیونگ: یونائه( ا. ت قبلا عکس یونا به تهیونگ نشون داده بود و چند بار باهم رفتن بیروپ))
منم پاشدم
یونا هم اومد بالا
یونا : سلام،ا. ت.........پاهاتو ببینم
دختره ی دست وپا چلفتی
ا. ت: الان چیکار داری این وقت صبح
یونا: لباس بپوش بریم برای کاری پاساژ
ا. ت: اوه، اره امروز قرار بود بریم خرید
صبر کن من برم آماده شم
یونا : اوکی
تهیونگ: صبر کن بیام کمکت
رفتم تو اتاق لباسم پوشدم
تهیونگ: میخوای بری
ا. ت:آره
تهیونگ: شب باز بیا پیشم
ا. ت: ببینم چی میشه
تهیونگ: یعنی چی
ا. ت: من الان کلی کار دارم شاید شب با یونا باهم شام بخوریم
تهیونگ: 🥺
ا. ت: قیافتو اونجوری نکن جوابم بازم نه
تهیونگ: خوابیدن بیا حداقل
ا. ت: تهیونگ اذیت نکن دیگه، یه شب میخوام با دوستم تنها باشم
تهیونگ: باشه
اعصا گرفتم رفتم پایین ر فتیم کاری پاساژ انجام دادیم
و رفتیم یونا ناخناشو ترمیم کرد من ناخونامو برداشتم
یونا :بریم سالن من میخوام موهامو رنگ کنم
ا. ت: باشه، بریم
رفتیم سالن من وسوسه شدم موهامو رنگ کنم
وخر شدم رفتم رنگ شرابی کردم
پارت 37
دستمو گذاشتم رو چونش گریه نمی کرد اما بعضی بود
این بار خودم برای اولین بار لباشو بوسیدم لبامو محکم رو لباش گذاشتم
و چشامو بستم میخواستم ازش جدا شم که نزاشت
بعد از دقیقه زدم به شونش
تهیونگ:اخ دستم درد گرفتم
ا. ت: ( ا. ت در حال نفس نفس زدن)
تهیونگ: فیلم بزارم
ا. ت: بزار
تهیونگ: ایندفعه دیگه نخواب
ا. ت: باشه
ویو تهیونگ:
فیلم گذاشتم
5دقیقه به آخر فیلم مونده بود
رو به ا. ت
تهیونگ: فیلم خوبی بود.....
دیدم باز خوابیده
من از دست این خواب آلو چیکار کنم
بغلش کردم گذاشتم رو تخت لباس بیرونی پوشیده
بود لباسشو ا داخل کیفش گرفتم عوض کردم و کنار خوابیدم
ویو ا ت:
صبح بیدار شدم ساعت 7 بود گوشیمو گرفتم به تهیونگ
نگاه کردم شبیه نینی کوچولو ها بود
سرشو بوس کردم و داشتم 1 ساعت توی اینستا اینا میگشتم
دیگه تهیونگ هم بیدار شد
تهیونگ: توخواب نداری
ا. ت، : نه
تهیونگ: منم جای تو وسط فیلم میخوابیدم خواب نداشتم
ا. ت: دیگه نخوابیدی دیگه
تهیونگ اومد بغلم سرشو رو سینه گذاشت
تهیونگ: میشه پا نشیم
ا . ت: باشه
گوشی از دستم گرفتم
تهیونگ: حالا منو ناز کن
یه ریز خندیدم
ا. ت: باشه
در همین حال داشتم سرشو ناز میکردم
زنگ خونه خورد
تهیونگ پاشد
تهیونگ: یونائه( ا. ت قبلا عکس یونا به تهیونگ نشون داده بود و چند بار باهم رفتن بیروپ))
منم پاشدم
یونا هم اومد بالا
یونا : سلام،ا. ت.........پاهاتو ببینم
دختره ی دست وپا چلفتی
ا. ت: الان چیکار داری این وقت صبح
یونا: لباس بپوش بریم برای کاری پاساژ
ا. ت: اوه، اره امروز قرار بود بریم خرید
صبر کن من برم آماده شم
یونا : اوکی
تهیونگ: صبر کن بیام کمکت
رفتم تو اتاق لباسم پوشدم
تهیونگ: میخوای بری
ا. ت:آره
تهیونگ: شب باز بیا پیشم
ا. ت: ببینم چی میشه
تهیونگ: یعنی چی
ا. ت: من الان کلی کار دارم شاید شب با یونا باهم شام بخوریم
تهیونگ: 🥺
ا. ت: قیافتو اونجوری نکن جوابم بازم نه
تهیونگ: خوابیدن بیا حداقل
ا. ت: تهیونگ اذیت نکن دیگه، یه شب میخوام با دوستم تنها باشم
تهیونگ: باشه
اعصا گرفتم رفتم پایین ر فتیم کاری پاساژ انجام دادیم
و رفتیم یونا ناخناشو ترمیم کرد من ناخونامو برداشتم
یونا :بریم سالن من میخوام موهامو رنگ کنم
ا. ت: باشه، بریم
رفتیم سالن من وسوسه شدم موهامو رنگ کنم
وخر شدم رفتم رنگ شرابی کردم
۱۸.۰k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.