عشق و غرور p11
_دکتر گفته نباید فشار عصبی بهش وارد بشه بعد شما میگی نورا هم بیاد؟
نورا اخم کرد و رو برگردوند:
_پس بگو فقط زن حاملت برات مهمه و من مزاحمم
صورت نورا رو برگردوند سمت خودش و با اخم پیشونیشو بوسید:
_عزیز من..بچه هام داخل شکمشن نمیتونم ک به حالش خودش ولش کنم..الانم حالش خیلی رو به راه نیست ، یه استراحت خوبه
نورا سریع نرم شد و گفت:
_چون تو میگی باشه
خدمه ها ک ساک هارو تو ماشین گذاشتن راه افتادیم....گفتم:
_تو که دلت میخواست پیش زنت بمومی لازم نبود بیایم مسافرت
_توهم زنمی..تازه زن اولم ..توعم نیاز به توجه و وقت داری
بدم میومد ضعفمو به روم میاورد:
_من نیاز به محبت تو ندارم
جوری نگام کرد که مشخص بود میخواست بگه تو راس میگی
_بهر حال به نظرم یه سفر کوتاه هم برای تو و هم برای پسرمون خوب بود
از شیشه نگاهی به آرشاویر کردم که خوابش برده بود ..آهی کشیدم:
_این اولین مسافرت سه تاییمونه
نگاهی بهم کرد لبخند زد:
_تا چند ماه دیگه پنج تایی میریم سفر
لبخند نیمه جونی زدم و رو شکمم دست کشیدم
سرمو به شیشه تکیه دادم و به درخت های تازه جوونه زده خیره شدم
بهار بود و من ۵ ماهه...بچه هام تابستونی میشدن
خوبه..تابستون گرم و خوشه
مثل پدرشون سرد زمستونی نمیشن
بعد حدودا ۳ ساعت ماشین ایستاد...پیاده شدیم
_اینجا کجاست؟
نورا اخم کرد و رو برگردوند:
_پس بگو فقط زن حاملت برات مهمه و من مزاحمم
صورت نورا رو برگردوند سمت خودش و با اخم پیشونیشو بوسید:
_عزیز من..بچه هام داخل شکمشن نمیتونم ک به حالش خودش ولش کنم..الانم حالش خیلی رو به راه نیست ، یه استراحت خوبه
نورا سریع نرم شد و گفت:
_چون تو میگی باشه
خدمه ها ک ساک هارو تو ماشین گذاشتن راه افتادیم....گفتم:
_تو که دلت میخواست پیش زنت بمومی لازم نبود بیایم مسافرت
_توهم زنمی..تازه زن اولم ..توعم نیاز به توجه و وقت داری
بدم میومد ضعفمو به روم میاورد:
_من نیاز به محبت تو ندارم
جوری نگام کرد که مشخص بود میخواست بگه تو راس میگی
_بهر حال به نظرم یه سفر کوتاه هم برای تو و هم برای پسرمون خوب بود
از شیشه نگاهی به آرشاویر کردم که خوابش برده بود ..آهی کشیدم:
_این اولین مسافرت سه تاییمونه
نگاهی بهم کرد لبخند زد:
_تا چند ماه دیگه پنج تایی میریم سفر
لبخند نیمه جونی زدم و رو شکمم دست کشیدم
سرمو به شیشه تکیه دادم و به درخت های تازه جوونه زده خیره شدم
بهار بود و من ۵ ماهه...بچه هام تابستونی میشدن
خوبه..تابستون گرم و خوشه
مثل پدرشون سرد زمستونی نمیشن
بعد حدودا ۳ ساعت ماشین ایستاد...پیاده شدیم
_اینجا کجاست؟
۱۱.۱k
۱۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.