The world of the police and mafia
The world of the police and mafia
پارت ²⁰
جونگکوک: خب دیگه فضا خیلی احساسی شد "خنده" راه بیوفت
رائون: باشه "لبخند"
'یه هفته بعد'
(نکته رائون رفت ماشینشو درست کرد به تهیونگم گفت)
ویو رائون
امروز زود تر از شرکت میرم، قراره برم سازمان پیش آقای لی یسری چیزا رو بهش بگم، یه سر رفتم خونه لباسمو عوض کردم، سوار ماشینم زدم و راه افتادم
'یه ربع بعد'
رسیدم سازمان، ماشینمو دیگه تو پارک نکردم میخواستم زود برم، بقیه و کارکنا مثل همیشه درحال کار بودن، سمت اتاق آقای لی رفتم
'تق تق تق'
.....: بیا تو
رائون: سلامممم "بلند"
آقای لی: اووو رائون تویی بیا اینجا ببینم
یوجین: دختر دیگه سری یه ما نمیزنی کم پیدایی
رائون: ببخشید تروخدا، با این کاری که این بزرگوار (اشاره به آقای لی) روی دوش ما انداختن دیگه کم فرصت میکنم بیام اینجا
لونا: دیگه خانم منشی شدی مارو تحویل نمیگیری "خنده"
رائون: دیوونه "خنده"
'تهیونگ از در وارد شد'
تهیونگ: رائون؟! دختر تو کجا اینجا کجا
یوجین: تهیونگ تو که هرروز میبینیش
تهیونگ: والا ایشون جوری به جئون چسبیده من اخر شب میبینمش
لونا: اره رائون؟!
رائون: نه بابا حرف مفت میزن......
تهیونگ: تازه کجاشو دیدی باهم رفتن رستوران شبم آوردش خونه
یوجین: خونه شما خوابید؟! "تعجب"
رائون: اوهوم
آقای لی: تهیونگ حواست بود تورو نبینه؟
تهیونگ: اره نفهمید
آقای لی: شما ریسک بزرگی کردین
(استایل رائون)
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
__________________________________________
پارت ²⁰
جونگکوک: خب دیگه فضا خیلی احساسی شد "خنده" راه بیوفت
رائون: باشه "لبخند"
'یه هفته بعد'
(نکته رائون رفت ماشینشو درست کرد به تهیونگم گفت)
ویو رائون
امروز زود تر از شرکت میرم، قراره برم سازمان پیش آقای لی یسری چیزا رو بهش بگم، یه سر رفتم خونه لباسمو عوض کردم، سوار ماشینم زدم و راه افتادم
'یه ربع بعد'
رسیدم سازمان، ماشینمو دیگه تو پارک نکردم میخواستم زود برم، بقیه و کارکنا مثل همیشه درحال کار بودن، سمت اتاق آقای لی رفتم
'تق تق تق'
.....: بیا تو
رائون: سلامممم "بلند"
آقای لی: اووو رائون تویی بیا اینجا ببینم
یوجین: دختر دیگه سری یه ما نمیزنی کم پیدایی
رائون: ببخشید تروخدا، با این کاری که این بزرگوار (اشاره به آقای لی) روی دوش ما انداختن دیگه کم فرصت میکنم بیام اینجا
لونا: دیگه خانم منشی شدی مارو تحویل نمیگیری "خنده"
رائون: دیوونه "خنده"
'تهیونگ از در وارد شد'
تهیونگ: رائون؟! دختر تو کجا اینجا کجا
یوجین: تهیونگ تو که هرروز میبینیش
تهیونگ: والا ایشون جوری به جئون چسبیده من اخر شب میبینمش
لونا: اره رائون؟!
رائون: نه بابا حرف مفت میزن......
تهیونگ: تازه کجاشو دیدی باهم رفتن رستوران شبم آوردش خونه
یوجین: خونه شما خوابید؟! "تعجب"
رائون: اوهوم
آقای لی: تهیونگ حواست بود تورو نبینه؟
تهیونگ: اره نفهمید
آقای لی: شما ریسک بزرگی کردین
(استایل رائون)
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
__________________________________________
۲.۰k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.