My cute introvert
My cute introvert
p21
جیمین ویو
نه نه نه، اون نباید از***دواج کنه
ا.ت مال منه، نباید ازد**واج کنه
چی دارم میگم، ا.ت مال من نیست
مال خودم میکنمش
+شام خوردید؟
_من که نه ولی گرسنم نیست
~نو
+خوبه، چون الان که خاب بودید چاپچه گذاشتم
_ما که حدود ده دقیقه خاب بودیمم
+ده دقیقه؟ نیم ساعت خاب بودید
حیف داداشت هست، وگرنه بهت میگفتم کیم ا.ت
_دستپختت واقعا خوبه ا.ت
~اره، من یه انتظار دیگه داشتم
+منودست کم گرفتی کیم تهیونگ
همش فکرم پیش ا.ته.
خنده هاش، عصبی شدنای کیوتش، کیوت بازیاش، پاکیش، همه چیش...
ا.ت بلاخره مال من میشه، خیلی زود
ول کن، الان باید فکرمو ازش دور کنم
+چیم چیمی؟ چیزی شده؟ تو فکری
ــ...
چجوری ماسمالی کنم خودااااااا
ــ نه تو فکر چی باشم؟
+اها
گوشی ته کنارش بود که یکهو زنگ خورد.
ته ویو
برداشتم که جیغ و داد مامان پیچید تو گوشم.
م: مرتیکه **
نمیگی از عصر تا الان دارم زنگ میزنم
~اوما فوش نده توروخدا تو جمعم
م: به جهنم که تو جمعی مادر...صب کن ببینم، مادرش که خودمم
م: به جهنم که تو جمعی پدر*
کجایی جوری رفتی که من دلم هزار راه رفت
~خونه ا.تم با اجازتون داریم شام میخوریم
م: بعد کی پیشتونه که میگی تو جمعم؟
~دوست خودمو ا.ت
م: اونوقت این دوستتون دختره یا پسر
~پس... چیز دختره
م: چیییییییی ا.ت دوسته پسر هم داره؟
م: تا اخر عمرت که خونه ا.ت نمیمونی برای اونم دارم
قطع کرد که قیافه ا.تو دیدم.
+اخه الان من چی بت بگم تهیونگ؟
خو ریدی رف
_مگه چی گف؟
+مامانم رو من حساسهههه
شامو خوردیمو منو جیمین رفتیم.
ا.ت ویو
قشنگ جیمینو ته پاشونو از خونه گذاشتن بیرون که اوما رنگ زد بهم.
+ببین اوما...
م: هیسسس، کی پیشته
+هیچکس
م: عا... فقط زنگ زدم بگم، فکر ازدواج با اون پسره که ته گفت به سرت نزنه، فقط و فقط یونگ سو
+چرا نمیفهمی مامان، من یونگ سو رو دوست ندارم
م: چه دوست داشته باشی چه ن، باید باهاش ازدواج کنی حالا دیر یا زود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به مودم خالم وصل شدم ^_^
p21
جیمین ویو
نه نه نه، اون نباید از***دواج کنه
ا.ت مال منه، نباید ازد**واج کنه
چی دارم میگم، ا.ت مال من نیست
مال خودم میکنمش
+شام خوردید؟
_من که نه ولی گرسنم نیست
~نو
+خوبه، چون الان که خاب بودید چاپچه گذاشتم
_ما که حدود ده دقیقه خاب بودیمم
+ده دقیقه؟ نیم ساعت خاب بودید
حیف داداشت هست، وگرنه بهت میگفتم کیم ا.ت
_دستپختت واقعا خوبه ا.ت
~اره، من یه انتظار دیگه داشتم
+منودست کم گرفتی کیم تهیونگ
همش فکرم پیش ا.ته.
خنده هاش، عصبی شدنای کیوتش، کیوت بازیاش، پاکیش، همه چیش...
ا.ت بلاخره مال من میشه، خیلی زود
ول کن، الان باید فکرمو ازش دور کنم
+چیم چیمی؟ چیزی شده؟ تو فکری
ــ...
چجوری ماسمالی کنم خودااااااا
ــ نه تو فکر چی باشم؟
+اها
گوشی ته کنارش بود که یکهو زنگ خورد.
ته ویو
برداشتم که جیغ و داد مامان پیچید تو گوشم.
م: مرتیکه **
نمیگی از عصر تا الان دارم زنگ میزنم
~اوما فوش نده توروخدا تو جمعم
م: به جهنم که تو جمعی مادر...صب کن ببینم، مادرش که خودمم
م: به جهنم که تو جمعی پدر*
کجایی جوری رفتی که من دلم هزار راه رفت
~خونه ا.تم با اجازتون داریم شام میخوریم
م: بعد کی پیشتونه که میگی تو جمعم؟
~دوست خودمو ا.ت
م: اونوقت این دوستتون دختره یا پسر
~پس... چیز دختره
م: چیییییییی ا.ت دوسته پسر هم داره؟
م: تا اخر عمرت که خونه ا.ت نمیمونی برای اونم دارم
قطع کرد که قیافه ا.تو دیدم.
+اخه الان من چی بت بگم تهیونگ؟
خو ریدی رف
_مگه چی گف؟
+مامانم رو من حساسهههه
شامو خوردیمو منو جیمین رفتیم.
ا.ت ویو
قشنگ جیمینو ته پاشونو از خونه گذاشتن بیرون که اوما رنگ زد بهم.
+ببین اوما...
م: هیسسس، کی پیشته
+هیچکس
م: عا... فقط زنگ زدم بگم، فکر ازدواج با اون پسره که ته گفت به سرت نزنه، فقط و فقط یونگ سو
+چرا نمیفهمی مامان، من یونگ سو رو دوست ندارم
م: چه دوست داشته باشی چه ن، باید باهاش ازدواج کنی حالا دیر یا زود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به مودم خالم وصل شدم ^_^
۱.۲k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.