part 1 وقتی بد بوی مدرسه بخاطره چاق بودنت مسخرت میکرد
part 1 وقتی بد بوی مدرسه بخاطره چاق بودنت مسخرت میکرد
part 1
(علامت یونا+، علامت کوک_، علامت تهیونگ ~، علامت لیا=، علامت لونا*)
های من کیم یونا هستم و 18 سالم هست و مادرمو تو بچگی از
دست دادم و پدرم هم تو آمریکا زندگی میکنه و خودم هم تو کره
زندگی میکنم
ویو یونا
صبح از خواب بیدار شدم رفتم دستشوی کارای لارم رو انجام
دادم اومدم بیرون رفتم صبحونمو خوردم و بعد به ساعت نگاه
کردم وایی داشت دیرم میشد سریع رفتم یونیفرمم رو پوشیدم
خب من از مدرسه قبلا انتقالی گرفتم به این مدرسه که قرار برم
امیدوارم که تو این مدریه جدید برام قلدری نکن خونه تا مدرسه
جایی نبود پس سریع از خونه اومدن بیرون رفتم داخل مدرسه
وقتی وارد مدرسه شدم همه شروع کردن به پچ پچ کردن اهمیتی
نه دادم رفتم دم در دفتر مدیر. در زدم(عالامت مدیر")
"بیا تو
+سلام
" سلام
+من کیم یونا هستم دانش آموز جدید
"اهان بله کلاست طبق 2 سمت راست
+مرسی با اجاز
از دفتر مدیر اومدم بیرون به همون کلاسی که گفت رفتم در زدم که استاد گفت(علامت استاد×)
×بفرما
+سلام
×سلام پس تو دانش آموز جدید هستی
+بله
×اوک بیا تو خودتو به بچه ها معرفی کن
+چشم، های من کیم یونا هستم
×خب یونا جان بفرما برو بشین
+چشم
رفتم روی یکی از صندلی های مدرسه نشستم که معلم شروع به
تدریس داد بعد چند دقیقه زنگ به صدا دراومد همه وسالامونو
جمع کردیم همه رفتن بیرون من فقط مونده بودم که بعد از جمع
کردن وسایلم از کلاس رفتم بیرون رفتم یه گوش واسه نشستم
که یهو یکی از به پهلوم
=آخه واسم نبود*خنده
محل نه دادم بعد ایندفه آب ریخت رو سرم
+ابن چه کاریه
=چه کاری؟*خنده
+اوفففف
=ببین دختر جون از این مدرسه برو اینجا جای تو نیست(داد)
خیلی صداش بلند بود نزدیک بود گریم بگیره ولی نشون نه دادم
با تمام جلو جورتم جلوش وایسادم
+به تو چه من کجا باید باشم
که یهو یه پسر اومد پیش من و لیا ولی بیخیال از این جمع پسره خیلی کراش بود(بله پسر من کراش)
=ددی جون این حرف منو گوش نمیکنه سرم هم داد میزنه
_با نگاه ترسناک نگاش کردم
چی بگم ولی ریده بودم تو خودم که صدای زنگ به صدا دراومد
یه نفس آسوده کشیدم که همه رفتن تو کلاس
+به خیر گذشت اوفف
این از پارت اول چطور بود؟
part 1
(علامت یونا+، علامت کوک_، علامت تهیونگ ~، علامت لیا=، علامت لونا*)
های من کیم یونا هستم و 18 سالم هست و مادرمو تو بچگی از
دست دادم و پدرم هم تو آمریکا زندگی میکنه و خودم هم تو کره
زندگی میکنم
ویو یونا
صبح از خواب بیدار شدم رفتم دستشوی کارای لارم رو انجام
دادم اومدم بیرون رفتم صبحونمو خوردم و بعد به ساعت نگاه
کردم وایی داشت دیرم میشد سریع رفتم یونیفرمم رو پوشیدم
خب من از مدرسه قبلا انتقالی گرفتم به این مدرسه که قرار برم
امیدوارم که تو این مدریه جدید برام قلدری نکن خونه تا مدرسه
جایی نبود پس سریع از خونه اومدن بیرون رفتم داخل مدرسه
وقتی وارد مدرسه شدم همه شروع کردن به پچ پچ کردن اهمیتی
نه دادم رفتم دم در دفتر مدیر. در زدم(عالامت مدیر")
"بیا تو
+سلام
" سلام
+من کیم یونا هستم دانش آموز جدید
"اهان بله کلاست طبق 2 سمت راست
+مرسی با اجاز
از دفتر مدیر اومدم بیرون به همون کلاسی که گفت رفتم در زدم که استاد گفت(علامت استاد×)
×بفرما
+سلام
×سلام پس تو دانش آموز جدید هستی
+بله
×اوک بیا تو خودتو به بچه ها معرفی کن
+چشم، های من کیم یونا هستم
×خب یونا جان بفرما برو بشین
+چشم
رفتم روی یکی از صندلی های مدرسه نشستم که معلم شروع به
تدریس داد بعد چند دقیقه زنگ به صدا دراومد همه وسالامونو
جمع کردیم همه رفتن بیرون من فقط مونده بودم که بعد از جمع
کردن وسایلم از کلاس رفتم بیرون رفتم یه گوش واسه نشستم
که یهو یکی از به پهلوم
=آخه واسم نبود*خنده
محل نه دادم بعد ایندفه آب ریخت رو سرم
+ابن چه کاریه
=چه کاری؟*خنده
+اوفففف
=ببین دختر جون از این مدرسه برو اینجا جای تو نیست(داد)
خیلی صداش بلند بود نزدیک بود گریم بگیره ولی نشون نه دادم
با تمام جلو جورتم جلوش وایسادم
+به تو چه من کجا باید باشم
که یهو یه پسر اومد پیش من و لیا ولی بیخیال از این جمع پسره خیلی کراش بود(بله پسر من کراش)
=ددی جون این حرف منو گوش نمیکنه سرم هم داد میزنه
_با نگاه ترسناک نگاش کردم
چی بگم ولی ریده بودم تو خودم که صدای زنگ به صدا دراومد
یه نفس آسوده کشیدم که همه رفتن تو کلاس
+به خیر گذشت اوفف
این از پارت اول چطور بود؟
۲۴.۸k
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.