مافیا گرل وحشی🖤👸🏻
مافیا گرلوحشی🖤👸🏻
ا/ت: مثل اینکهعیدشون فردا هست توی اتاق بودیم از پنجره بیرون رونگاه میکردیم
جئون به نظرت میتونم ی زمانی مافیا بودم رو کنار بزارم؟؟
کوک: چطور؟؟
ا/ت: چونمیخوام با آرامش زندگی کنم من عاشق این زندگی هستم ولی جون عزیزام در خطره نازنین زو ندیدی با اون تهدیدم کردن گوشیم زنگ خورد لیسا بود
لیسا: الوووو ا/تتتت بدبخت شدیم ا/تتت پایگاه ساخت وسایلمونرفت هوا
چییییی
لیسا: ا/تت برگرد بدبخت شدیم
ا/ت: قطع کردم و به خلبان گفتم اونم هواپیما جورکرد برگشتیم کره
(خوب تا اینجا بدشد ولی آماده باشید)
ا/ت: برگشتیم کره سوار ماشینم شدم چونتوی فرودگاه بود با تمام قدرتم رفتم سمن پایگاه هفت ساعت گذشته بود بچه ها همه نشسته بودن و وسایل ک نسوزبودن رو در میاوردن
جنی
جنی: ا/ت اومدی خوشاومدی راستش تمام اون رباط ها و بمب ایناروگذاشتیمتوی خونه یکی از اعضای گروه جئون چیزیشون نشد ولی یکی فروخته مارو مطمئنم ولی کینمیدونم
ا/ت: یاد اون پسرهافتادم ک توی هم هتل دیدم هم هواپیما هم توی بازار ولی کیه
من فککنممیدونمکیه
برگشتم همه رونگاه کردم ی نفرودیدم با موهای قرمزو مشکی روی دستش ی تتو ریز داشت طرز بستن کفشش و مدل راه رفتنش خودشه این همونه
رفتم سمتش و کلش روگرفتم کبوندم توی تخته سوخته های اونجا
بگوچرا فروختی مارومگه نگفتم کسینمیتونه فرار کنه از دستمبگوچراچراچرا. با هرچرا سرش رو میکوبیدم به تخته ها
مرده: خانم غلطکردم خانوادم رو گرفت منممجبورکرده بود
هوم پسمجبوربودی الانم مجبوری ی کاری کنی من جون خودت و خانوادت رو تهدید میکنم تو میری و هر اطلاعاتی ک داری رو میاری اینجا به من میگیوگرنه لای همین آوار جنازه زن و بچت رو میزارم
مرد: باشه خانم
پاشو گمشو به هیچ عنوان نمیتونی فرار کنی چون من خیبیزرنگ تر از این حرفام فهمیدیییی
مرد: اره اره خانم
گمشو
کوک: ااا برگام این دیگه کیه سوار ماشینش شدیم و راه افتادم سمت خونش وقتی رسیدیم همه چیو ولکرد رفت توی خونه سوییچ زو برداشتم و ماشین رو خاموش کردم ورفتمتویخونه داشت یه چیزیمیکشید توی چند دقیقه کمن نبودم چقدر سریع هستاااه رفتم بالا سرش و از پرسیدم
چیکار میکنی؟
ا/ت: دارم ترشیمیندازممیخوری؟؟
کوک: جدی گفتم
باید یه نقشه درست و حسابی بشم اگه سه تا از اعضامون رو بفرستیم به عنوان برده توی خونش میتونن اون بمب هاروجا ساز کنن بعد ازاون اگه مرده ی سزی اطلاعات بیاره میتونم مال اموالش هم مال خودم بگیرم میمونه زنهوبچهاون یاروک قطعاتوی اونکلبهتوی جنگلش هست
کوک: هااان؟ جنگل
اره ی خونه داره دیگه مال من قدیمی شده
پارت چهل🖤👸🏻
ا/ت: مثل اینکهعیدشون فردا هست توی اتاق بودیم از پنجره بیرون رونگاه میکردیم
جئون به نظرت میتونم ی زمانی مافیا بودم رو کنار بزارم؟؟
کوک: چطور؟؟
ا/ت: چونمیخوام با آرامش زندگی کنم من عاشق این زندگی هستم ولی جون عزیزام در خطره نازنین زو ندیدی با اون تهدیدم کردن گوشیم زنگ خورد لیسا بود
لیسا: الوووو ا/تتتت بدبخت شدیم ا/تتت پایگاه ساخت وسایلمونرفت هوا
چییییی
لیسا: ا/تت برگرد بدبخت شدیم
ا/ت: قطع کردم و به خلبان گفتم اونم هواپیما جورکرد برگشتیم کره
(خوب تا اینجا بدشد ولی آماده باشید)
ا/ت: برگشتیم کره سوار ماشینم شدم چونتوی فرودگاه بود با تمام قدرتم رفتم سمن پایگاه هفت ساعت گذشته بود بچه ها همه نشسته بودن و وسایل ک نسوزبودن رو در میاوردن
جنی
جنی: ا/ت اومدی خوشاومدی راستش تمام اون رباط ها و بمب ایناروگذاشتیمتوی خونه یکی از اعضای گروه جئون چیزیشون نشد ولی یکی فروخته مارو مطمئنم ولی کینمیدونم
ا/ت: یاد اون پسرهافتادم ک توی هم هتل دیدم هم هواپیما هم توی بازار ولی کیه
من فککنممیدونمکیه
برگشتم همه رونگاه کردم ی نفرودیدم با موهای قرمزو مشکی روی دستش ی تتو ریز داشت طرز بستن کفشش و مدل راه رفتنش خودشه این همونه
رفتم سمتش و کلش روگرفتم کبوندم توی تخته سوخته های اونجا
بگوچرا فروختی مارومگه نگفتم کسینمیتونه فرار کنه از دستمبگوچراچراچرا. با هرچرا سرش رو میکوبیدم به تخته ها
مرده: خانم غلطکردم خانوادم رو گرفت منممجبورکرده بود
هوم پسمجبوربودی الانم مجبوری ی کاری کنی من جون خودت و خانوادت رو تهدید میکنم تو میری و هر اطلاعاتی ک داری رو میاری اینجا به من میگیوگرنه لای همین آوار جنازه زن و بچت رو میزارم
مرد: باشه خانم
پاشو گمشو به هیچ عنوان نمیتونی فرار کنی چون من خیبیزرنگ تر از این حرفام فهمیدیییی
مرد: اره اره خانم
گمشو
کوک: ااا برگام این دیگه کیه سوار ماشینش شدیم و راه افتادم سمت خونش وقتی رسیدیم همه چیو ولکرد رفت توی خونه سوییچ زو برداشتم و ماشین رو خاموش کردم ورفتمتویخونه داشت یه چیزیمیکشید توی چند دقیقه کمن نبودم چقدر سریع هستاااه رفتم بالا سرش و از پرسیدم
چیکار میکنی؟
ا/ت: دارم ترشیمیندازممیخوری؟؟
کوک: جدی گفتم
باید یه نقشه درست و حسابی بشم اگه سه تا از اعضامون رو بفرستیم به عنوان برده توی خونش میتونن اون بمب هاروجا ساز کنن بعد ازاون اگه مرده ی سزی اطلاعات بیاره میتونم مال اموالش هم مال خودم بگیرم میمونه زنهوبچهاون یاروک قطعاتوی اونکلبهتوی جنگلش هست
کوک: هااان؟ جنگل
اره ی خونه داره دیگه مال من قدیمی شده
پارت چهل🖤👸🏻
۱۱.۱k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.