دلم تنگ شده است...
دلم تنگ شده است...
برای صدایش
برای
مراقب خودت باش گفتنش
برای
وقت هایی که ...
اسمش را صدا می زدم ...
و جان دلم گفتن هایش ...
به من جان می داد...
دلم تنگ شده است
برای چشمهایش
برای وقت هایی که آنقدر ...
محو چشمانش میشدم که ...
حواسم از اطراف...
و تمام دنیا پرت می شد...
دلم تنگ شده است
برای دستهایش
برای آن دست هایی که ...
هیچوقت رازش را نفهمیدم
که گرفتنش در چله زمستان ...
به تمام وجودت گرما می داد...
دلم برای تمام وجودش لک زده است...
دلتنگی کشیده ای بفهمی ...
من چه می گویم؟ !
برای صدایش
برای
مراقب خودت باش گفتنش
برای
وقت هایی که ...
اسمش را صدا می زدم ...
و جان دلم گفتن هایش ...
به من جان می داد...
دلم تنگ شده است
برای چشمهایش
برای وقت هایی که آنقدر ...
محو چشمانش میشدم که ...
حواسم از اطراف...
و تمام دنیا پرت می شد...
دلم تنگ شده است
برای دستهایش
برای آن دست هایی که ...
هیچوقت رازش را نفهمیدم
که گرفتنش در چله زمستان ...
به تمام وجودت گرما می داد...
دلم برای تمام وجودش لک زده است...
دلتنگی کشیده ای بفهمی ...
من چه می گویم؟ !
۵.۶k
۲۰ تیر ۱۴۰۳