ولیعهد بزرگ کره
پارت ۷
ویو ته
اون دختر....از صبح که دیدمش نظرم رو به خودش جلب کرده....نه آرایش و رنگ مو و لباس خاصی....و نه زیورآلات جذاب و عطر جذابی....ساده ی ساده....اما در عین حال زیبا
امیدوارم اشزاف زاده باشه....چون میخوامش...عاشقش شدم.....زیادی زیباست...با صدای جین به خودم اومدم
&هی شازده....به چی فکر میکنی؟
-هیونگ! بیا اینجا بشین
&چته بچه؟(نشست رو به روی ته روی صندلی)
&هیونگ....فکر کنم عاشق شدم
&به....اشرافه ملکه مون؟
-مشکل همینجاست....
&نگو اسمشم نمیدونی!!!
-اسمشم نمیدونم!
&خاک بر سرت ته.....تو اوسکلی نه؟
-چیکار کنم....رو به روی برکه نزدیک عمارت جیانگ دیدمش...
&پس دختر دوک جیناگه؟
-دخترش؟ از کجا میدونی؟
&اون برکه برای دوشس جیانگ ساخته شده بود....بجز دوشس و دختراش کسی اجازه نداره بره اونجا
-من چجوری رفتم پس؟
&کسی نبود نه؟ سربازی چیزی؟
-نه نبود
&پس دخترش یواشکی از عمارت زده بیرون واگر نه یه سرباز میزاشتن بالا سر دختره خب خاندان جیانگ یه خاندان رده بالاس....بخوای باهاش ازدواج کنی پدر میزاره
-واقعا؟
& آره....
-یسسسسس...عاشقتم هیونگ....
& منم عاشقتم ته
ادامه دارد
ویو ته
اون دختر....از صبح که دیدمش نظرم رو به خودش جلب کرده....نه آرایش و رنگ مو و لباس خاصی....و نه زیورآلات جذاب و عطر جذابی....ساده ی ساده....اما در عین حال زیبا
امیدوارم اشزاف زاده باشه....چون میخوامش...عاشقش شدم.....زیادی زیباست...با صدای جین به خودم اومدم
&هی شازده....به چی فکر میکنی؟
-هیونگ! بیا اینجا بشین
&چته بچه؟(نشست رو به روی ته روی صندلی)
&هیونگ....فکر کنم عاشق شدم
&به....اشرافه ملکه مون؟
-مشکل همینجاست....
&نگو اسمشم نمیدونی!!!
-اسمشم نمیدونم!
&خاک بر سرت ته.....تو اوسکلی نه؟
-چیکار کنم....رو به روی برکه نزدیک عمارت جیانگ دیدمش...
&پس دختر دوک جیناگه؟
-دخترش؟ از کجا میدونی؟
&اون برکه برای دوشس جیانگ ساخته شده بود....بجز دوشس و دختراش کسی اجازه نداره بره اونجا
-من چجوری رفتم پس؟
&کسی نبود نه؟ سربازی چیزی؟
-نه نبود
&پس دخترش یواشکی از عمارت زده بیرون واگر نه یه سرباز میزاشتن بالا سر دختره خب خاندان جیانگ یه خاندان رده بالاس....بخوای باهاش ازدواج کنی پدر میزاره
-واقعا؟
& آره....
-یسسسسس...عاشقتم هیونگ....
& منم عاشقتم ته
ادامه دارد
۱.۷k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.