ارباب بی منظق🖤پارت 6
کوک گفت نامجون بیا این پسره ی فلان شده را جمع کن تا خودم نکشتمش یکی از همون ب....ر.....د.....ه......ها که اسمش مینهو بود بلند شد وبا گریه گفت تو خیلی بدی ع....و.....ض.....ی....دی....وو..نه...ا..ح...م...ق...😭 که کوک گفت تموم شد؟واسلحش را در اورد ویک تیر تو وسط سرش زد من خیلی ترسیده بودم واقعا اون پسره بیرحم بود اصلا نمیفهمید داره چیکار میکنه که دیدم همه ی مافیا ها هم ترسیدن حتی اون مهمونی تموم شد دیدم کوک اومد دنبال من ومنا انداخت داخل یک جای تاریک من از تاریکی خیلی میترسیدم خیلی همینجور که کوک وایساده بود افتادم به پاهاش وگفتم تورا خدا خواهش میکنم جون هر کی دوست داری منا از اینجا ببر من از تاریکی میترسم 😭😭😭 گفت خوبه تازه خشحال شدم که از تاریکی میترسی نزار کاری کنم که تاریکی را به اون چیز ترجیح بدی(منظورش شکنجس),کوک درا محکم بست جوری که خورد به سرم انقدر ترسیده بودم همش دعا دعا میکردم بمیرم من به خودم قول داده بودم تازه وقتی بزرگ شدم قاتل اون ها را پیدا کنم ا ا اما فکر نیمکردم که روزی خودم دچار همچین حادثه ای بشم 😭
اون شب بارون میومد وپنجره ی بزرگه ای که در اون جای تاریک بود منا بیشتر میترسوند اخه صدای رعد وبرق خیلی وحشتناک بود خیلی زیاد اصلا نیمتونستم بخوابم همینجور داشتم گریه میکردم جوری که ترس وگریم تبدیل به سک سکه شده بود حالم داشت بهم میخورد چون خیلی گریه کرده بودم که یددم از پشت پنجره چیزی داره میاد جلو وتکون میخوره ترسم ۸۰ برابر شد که دیدم باد داره شاخه درخت را تکون میده خیلی میترسیدم واقعا شب وحشتناکی بود خیلی ترسناک بود😭(میدونید از کدوم شبا دیگه😐)که صبح شد که یک دفعه در باز شد و...
ا ا اون همون پسری بود که برای اولین بار دیدم جیهوپ میگفت اسمش تهیونگه واقعا جذاب بود که گفتت
کامنتا واقعا ایندفهنزارید نمیرارم پارت بعد را لطفا حمایت کنید کامنت بزارید ببینم اصلا دوستش دارید یا نه لایک وفالو کنید
اون شب بارون میومد وپنجره ی بزرگه ای که در اون جای تاریک بود منا بیشتر میترسوند اخه صدای رعد وبرق خیلی وحشتناک بود خیلی زیاد اصلا نیمتونستم بخوابم همینجور داشتم گریه میکردم جوری که ترس وگریم تبدیل به سک سکه شده بود حالم داشت بهم میخورد چون خیلی گریه کرده بودم که یددم از پشت پنجره چیزی داره میاد جلو وتکون میخوره ترسم ۸۰ برابر شد که دیدم باد داره شاخه درخت را تکون میده خیلی میترسیدم واقعا شب وحشتناکی بود خیلی ترسناک بود😭(میدونید از کدوم شبا دیگه😐)که صبح شد که یک دفعه در باز شد و...
ا ا اون همون پسری بود که برای اولین بار دیدم جیهوپ میگفت اسمش تهیونگه واقعا جذاب بود که گفتت
کامنتا واقعا ایندفهنزارید نمیرارم پارت بعد را لطفا حمایت کنید کامنت بزارید ببینم اصلا دوستش دارید یا نه لایک وفالو کنید
۱۲.۰k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.