یه بار یادمه داشتیم قدم میزدیم از اون کافه دنج که پیداش ک
یه بار یادمه داشتیم قدم میزدیم از اون کافه دنج که پیداش کرده بودیم به سمت خیابون اصلی ..
هوا گرگ و میش بود..
دستامون از هم باز نمیشد،یادته؟
تمام اون خیابونا ..
همه اون قدم ها!
میگفتم دستمو ول میکنی شالم و درست کنم؟
میگفتی دست ول نمیشه...همینجوری درستش کن
خلاصه بگم؟
خیلی از اون وقتا گذشته
من موهام خیلی بلند تر شده
شبیه موهای اون کناریت نیست!
اما تو دوست میداشتی حتما ..
خیلی از اون وقتا گذشته
اما من هرررربار میخوام این سرپوش جالب رو منظم کنم؛ یاد این جمله میفتم که " دست ول نمیشه.."
هوا گرگ و میش بود..
دستامون از هم باز نمیشد،یادته؟
تمام اون خیابونا ..
همه اون قدم ها!
میگفتم دستمو ول میکنی شالم و درست کنم؟
میگفتی دست ول نمیشه...همینجوری درستش کن
خلاصه بگم؟
خیلی از اون وقتا گذشته
من موهام خیلی بلند تر شده
شبیه موهای اون کناریت نیست!
اما تو دوست میداشتی حتما ..
خیلی از اون وقتا گذشته
اما من هرررربار میخوام این سرپوش جالب رو منظم کنم؛ یاد این جمله میفتم که " دست ول نمیشه.."
۲.۰k
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.