پارت ۶
پارت ۶
تو یه روانی جئون
خب این پارت ممکنه خیلی کم باشه چون من خیلی کار و درس دارم و شاید پارت هفتم رو ساعت ۱۱ شب بزارم
ویو یونا
صبح با بدن درد شدیدی بیدار شدم که یاد اتفاقای دیشب افتادم بغضم گرفت ولی نه یونا تو باید قوی باشی که یه آجوما آمد تو اتاق
: دخترم ارباب جونگ کوک کارت دارن بلند شو این لباسو بپوش برو پیششون
+ چیکارم داره
: اون تو رو از بار خریده و تو الان تو این خونه کار میکنی فکر کنم میخواد قوانینو برات بگه
+ باشه
بلند شدم یه لباس شبیه پیشخدمت های انیمه ای بود (عکسشو میزارم)
پوشیدم و از اتاق آمدم بیرون یا پشمام چقدر
اینجا بزرگه که دست گرم یه نفرو پشتم حس
کردم وقتی برگشتم دیدم که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خمارییییییی 😁
خب شرطا
لایک=۱۰
کامنت=۱۰
اولین بارمه فیک مینویسم لطفاً حمایت کنید 🖤🖤
تو یه روانی جئون
خب این پارت ممکنه خیلی کم باشه چون من خیلی کار و درس دارم و شاید پارت هفتم رو ساعت ۱۱ شب بزارم
ویو یونا
صبح با بدن درد شدیدی بیدار شدم که یاد اتفاقای دیشب افتادم بغضم گرفت ولی نه یونا تو باید قوی باشی که یه آجوما آمد تو اتاق
: دخترم ارباب جونگ کوک کارت دارن بلند شو این لباسو بپوش برو پیششون
+ چیکارم داره
: اون تو رو از بار خریده و تو الان تو این خونه کار میکنی فکر کنم میخواد قوانینو برات بگه
+ باشه
بلند شدم یه لباس شبیه پیشخدمت های انیمه ای بود (عکسشو میزارم)
پوشیدم و از اتاق آمدم بیرون یا پشمام چقدر
اینجا بزرگه که دست گرم یه نفرو پشتم حس
کردم وقتی برگشتم دیدم که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خمارییییییی 😁
خب شرطا
لایک=۱۰
کامنت=۱۰
اولین بارمه فیک مینویسم لطفاً حمایت کنید 🖤🖤
۲۰.۱k
۱۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.