فیکشن چانیول پارت ۲۷(اخر)
شیطنت عشق💋
پارت بیست و هفتم
نویسنده:کیم او یون
چانیول:ها؟
هانیول:ام اورابونی(داداش)ما با هم دوستیم
کای:یعنی یه چیزی بیشتر از دوستی
چانیول:خب مبارک/:
با اومدن جونگ میون با لبخند نگاهش سمتش رفت
خیلی خوشگل شده بود یه سر همیه مشکی با یه کت صورتی پوشیده بود
جونگ میونگ:تعظیمی به همه کردم و سلامی دادم
نگاهم به کای افتاد لبخند کمرنگی زدم و سرمو پایین انداختم
خواستم برم که با صدای کای متوقف شدم
کای:جونگ میون
_اوم؟
کای:نیازی نیست ناراحت باشی فقط با کسی که دوست داری باش(:
_اوه مرسی راستی دوستیتون مبارک مدیر هانیول و همچنین جونگینا😅
کای و هانیول:اومو مرسی
جونگ میون:خب من برم به پرونده ها رو کامل کنم
خواستم برم که از پشت چانیول دستمو گرفت و روبروش اومدم
چشمام گرد شده بود
چی...چیزی شده؟!
همه درومون جمع شدن
دیگه جدا حرفی نداشتم
از یورا جعبه ای گرفتو جلوم زانو زد و گفت:
مال من میشی؟(:
جونگ میون:چییی
چانیول:مال خودم میشی؟عشق من میشی؟
جونگمیون:معلومه...معلومه..که..میشم
حلقه رو دستم کرد بغلم کرد
همه دست زدن
کنیا رو از پشت کارمندای شرکت دیدم که بغض کرده بود نکاهش به من افتاد و یه اشگ رو گونش سر خورد رفت
دلم براش سوخت
عشق خیلی بده
چانیول:امروز مرخصید(:
همه:مرسیییسییییی رئیسسسس
چانیول:و فردا دو ساعت زودتر بیاید(((:
همه:رئیسسسسس-_-
چانیول:همین که گفتم
هانیول:جونگ میون بزن تو سرش ادم شه نه انقدر مغرور باشع هااا(((:
چانیول:نوناااا(خواهر)
همه:🤣😂
...
سهون:کنیا شی
کنیا:اوم
سهون:بهتره ناراحت نباشید
کنیا:تو ناراحت نیستی که مدیر هانیول با یکی دیگه رفته
سهون:اگه کسی دوستم نداشته باشه اینجوری راحترم
کنیا:پس منم خودمو ناراحت نمیکنم
سهون:هوم😄
...
جونگ میون:عاشقتم پسره ی مغرور((:♡
چانیول:من بیشتر دختره ی احمق((((:♡
♡پایان♡
اگه دوست داشتید لطفا لایک کنید و کامنت بزارید(:♡
فالو=فالو
پستام لایک بشه پستاتو لایک میکنم(:
پارت بیست و هفتم
نویسنده:کیم او یون
چانیول:ها؟
هانیول:ام اورابونی(داداش)ما با هم دوستیم
کای:یعنی یه چیزی بیشتر از دوستی
چانیول:خب مبارک/:
با اومدن جونگ میون با لبخند نگاهش سمتش رفت
خیلی خوشگل شده بود یه سر همیه مشکی با یه کت صورتی پوشیده بود
جونگ میونگ:تعظیمی به همه کردم و سلامی دادم
نگاهم به کای افتاد لبخند کمرنگی زدم و سرمو پایین انداختم
خواستم برم که با صدای کای متوقف شدم
کای:جونگ میون
_اوم؟
کای:نیازی نیست ناراحت باشی فقط با کسی که دوست داری باش(:
_اوه مرسی راستی دوستیتون مبارک مدیر هانیول و همچنین جونگینا😅
کای و هانیول:اومو مرسی
جونگ میون:خب من برم به پرونده ها رو کامل کنم
خواستم برم که از پشت چانیول دستمو گرفت و روبروش اومدم
چشمام گرد شده بود
چی...چیزی شده؟!
همه درومون جمع شدن
دیگه جدا حرفی نداشتم
از یورا جعبه ای گرفتو جلوم زانو زد و گفت:
مال من میشی؟(:
جونگ میون:چییی
چانیول:مال خودم میشی؟عشق من میشی؟
جونگمیون:معلومه...معلومه..که..میشم
حلقه رو دستم کرد بغلم کرد
همه دست زدن
کنیا رو از پشت کارمندای شرکت دیدم که بغض کرده بود نکاهش به من افتاد و یه اشگ رو گونش سر خورد رفت
دلم براش سوخت
عشق خیلی بده
چانیول:امروز مرخصید(:
همه:مرسیییسییییی رئیسسسس
چانیول:و فردا دو ساعت زودتر بیاید(((:
همه:رئیسسسسس-_-
چانیول:همین که گفتم
هانیول:جونگ میون بزن تو سرش ادم شه نه انقدر مغرور باشع هااا(((:
چانیول:نوناااا(خواهر)
همه:🤣😂
...
سهون:کنیا شی
کنیا:اوم
سهون:بهتره ناراحت نباشید
کنیا:تو ناراحت نیستی که مدیر هانیول با یکی دیگه رفته
سهون:اگه کسی دوستم نداشته باشه اینجوری راحترم
کنیا:پس منم خودمو ناراحت نمیکنم
سهون:هوم😄
...
جونگ میون:عاشقتم پسره ی مغرور((:♡
چانیول:من بیشتر دختره ی احمق((((:♡
♡پایان♡
اگه دوست داشتید لطفا لایک کنید و کامنت بزارید(:♡
فالو=فالو
پستام لایک بشه پستاتو لایک میکنم(:
۶.۳k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.