عشق ممنوعه 🧡 ☆Part 3۲☆
دید که سومی با موی خیس و لباسای خیس گوشه اتاق نشسته و زانوهاش رو بغل کرده تهیونگ ترسید و رفت جلوش نشست
تهیونگ: سومی عشقم حالت خوبه؟
سومی هیچ ریکشنی نشون نداد
تهیونگ: سومی منو نگاه کن
دستم رو بردم و روی دستاش گذاشتم که دیدم بدنش یخ زده
تهیونگ: سومی تو.. تو چرا انقدر یخی سومییی
سومی به بی حالی بالاخره سرش رو از روی زانوش برداشت و تهیونگ با چشمای قرمز و صورت رنگ پریده سومی مواجه شد
سومی: برو بیرون
تهیونگ: سومی تو با خودت چیکار کردی؟
سومی: تو برو پیش زنت
تهیونگ: عشقم تو خودتم دیدی که اون منو بزور بوسید من نمیخواستم..
سومی: باشه میدونم حالا برو بیرون
تهیونگ: نمیرم
سومی: یاا
تهیونگ: پاشو لباساتو عوض کن تا سرما نخوردی
سومی: نمیخوام
تهیونگ: باشه پس خودم عوض میکنم
تهیونگ گوشه لباس سومی رو گرفت تا در بیاره که سومی جلوشو گرفت
سومی: باشه خودم عوض میکنم
تهیونگ: خوبه
سومی بلند شد و رفت لباساش رو در اورد که دید تهیونگ بهش خیره شده
سومی: چرا به من زل زدی روتو اونور کن
تهیونگ: منکه همه جاتو دیدم لازم نیست خجالت بکشی
سومی: منم خجالت نکشیدم
سومی لباسش رو در اورد و لباس جدیدی پوشید و برگشت پیش تهیونگ روی تخت نشست و دید که تهیونگ بهش زل زده
تهیونگ: نظرت راجبه یه سکس نیم ساعته چیه بیب؟
سومی: نمیشه
تهیونگ: چرا؟
سومی: تهیونگ تو این یه هفته هر روز چند بار انجامش دادیم تازه دیشب چهار راند توم کوبیدی
تهیونگ: خب بازم میخوام
سومی: نمیشهه
تهیونگ: ای بابا
سومی: خب پریودم نمیشه که
تهیونگ: واقعا! خب چرا زودتر نگفتی؟ الان حالت خوبه درد نداری؟
سومی: داشتم ولی ۵ تا مسکن خوردم آروم شد
تهیونگ: الان از من ناراحتی؟
سومی: نه
تهیونگ: مطمئن؟
سومی: اوهوم مطمئن فقط
تهیونگ: فقط چی؟!
سومی: دیگه اجازه نده ببوستت این لبا فقط برای منه
تهیونگ: چشم خانم خانما
تهیونگ رفت نزدیک سومی و بوسه نسبتا طولانی روی لب های اون گذاشت
تهیونگ: آخيش خیلی خوشمزه بود
سومی: مسخره
تهیونگ: خب من برم به کارای شرکت برسم به اجوما میگم یه چیزی بیاره بخوری رنگت پریده معلومه فشارت پایینه توام تگر درد داشتی حتما بهم پیام بده سریع میام پیشت عزیزم
سومی: باشه
تهیونگ بلند شد و از اتاق رفت بیرون و سومی هم موهاش رو خشک کرد و رو تخت دراز کشید
کپی ممنوع ❌
تهیونگ: سومی عشقم حالت خوبه؟
سومی هیچ ریکشنی نشون نداد
تهیونگ: سومی منو نگاه کن
دستم رو بردم و روی دستاش گذاشتم که دیدم بدنش یخ زده
تهیونگ: سومی تو.. تو چرا انقدر یخی سومییی
سومی به بی حالی بالاخره سرش رو از روی زانوش برداشت و تهیونگ با چشمای قرمز و صورت رنگ پریده سومی مواجه شد
سومی: برو بیرون
تهیونگ: سومی تو با خودت چیکار کردی؟
سومی: تو برو پیش زنت
تهیونگ: عشقم تو خودتم دیدی که اون منو بزور بوسید من نمیخواستم..
سومی: باشه میدونم حالا برو بیرون
تهیونگ: نمیرم
سومی: یاا
تهیونگ: پاشو لباساتو عوض کن تا سرما نخوردی
سومی: نمیخوام
تهیونگ: باشه پس خودم عوض میکنم
تهیونگ گوشه لباس سومی رو گرفت تا در بیاره که سومی جلوشو گرفت
سومی: باشه خودم عوض میکنم
تهیونگ: خوبه
سومی بلند شد و رفت لباساش رو در اورد که دید تهیونگ بهش خیره شده
سومی: چرا به من زل زدی روتو اونور کن
تهیونگ: منکه همه جاتو دیدم لازم نیست خجالت بکشی
سومی: منم خجالت نکشیدم
سومی لباسش رو در اورد و لباس جدیدی پوشید و برگشت پیش تهیونگ روی تخت نشست و دید که تهیونگ بهش زل زده
تهیونگ: نظرت راجبه یه سکس نیم ساعته چیه بیب؟
سومی: نمیشه
تهیونگ: چرا؟
سومی: تهیونگ تو این یه هفته هر روز چند بار انجامش دادیم تازه دیشب چهار راند توم کوبیدی
تهیونگ: خب بازم میخوام
سومی: نمیشهه
تهیونگ: ای بابا
سومی: خب پریودم نمیشه که
تهیونگ: واقعا! خب چرا زودتر نگفتی؟ الان حالت خوبه درد نداری؟
سومی: داشتم ولی ۵ تا مسکن خوردم آروم شد
تهیونگ: الان از من ناراحتی؟
سومی: نه
تهیونگ: مطمئن؟
سومی: اوهوم مطمئن فقط
تهیونگ: فقط چی؟!
سومی: دیگه اجازه نده ببوستت این لبا فقط برای منه
تهیونگ: چشم خانم خانما
تهیونگ رفت نزدیک سومی و بوسه نسبتا طولانی روی لب های اون گذاشت
تهیونگ: آخيش خیلی خوشمزه بود
سومی: مسخره
تهیونگ: خب من برم به کارای شرکت برسم به اجوما میگم یه چیزی بیاره بخوری رنگت پریده معلومه فشارت پایینه توام تگر درد داشتی حتما بهم پیام بده سریع میام پیشت عزیزم
سومی: باشه
تهیونگ بلند شد و از اتاق رفت بیرون و سومی هم موهاش رو خشک کرد و رو تخت دراز کشید
کپی ممنوع ❌
۸۵.۳k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.