پارت ۲ مدرسه
پارت ۲ مدرسه
چویا نمیتونست جلو خندش را بگیره پس خندید
دازای با دیدن چویا مکث کرد چون چویا خیلی کاوایی شده بود
دازای. ، ام گومن من باید برممم
چویا ، .........*______* ام باش برو
دازای ، ارگاتوو جانه
بدو بدو از چویا دور شد که خورد به اتسوشی
اتسوشی ، اوههه چی شد دازای سان چرا داری بدو میکنی
دازای ، چیزی نشده
اتسوشی ، متمعنی چون هم سرخ شدی هم داری بدو میکنی
دازای در دل خود : من چرا فرار کردم من چرا سرخ شدم
(خب بریم سراغ چوچو )
چویا ، اون چرا فرار کرد حالا مهم نیست اه باید چند سال صبر کنم تا این مدرسه کوفتی تمام شهه 😡
اتسوشی ، دازای سان دازای سانننن
دازای ، ها بله
اتسوشی ، چطوره بری بهداری
دازای ، اهه گفتم چیز مهمی نبودد
اتسوشی ، باش پس من برم معلم گفته که این اطراف را به چویا سان نشان بدم
دازای ، میشه منم بیام
اتسوشی ، اگه خواستی بیا
دازای ، ارگاتو پس میام
اتسوشی ، دازای سان از تو بعید بود که بخوای بیای مدرسه را به یکی نشون بدی
ادامه داره
چویا نمیتونست جلو خندش را بگیره پس خندید
دازای با دیدن چویا مکث کرد چون چویا خیلی کاوایی شده بود
دازای. ، ام گومن من باید برممم
چویا ، .........*______* ام باش برو
دازای ، ارگاتوو جانه
بدو بدو از چویا دور شد که خورد به اتسوشی
اتسوشی ، اوههه چی شد دازای سان چرا داری بدو میکنی
دازای ، چیزی نشده
اتسوشی ، متمعنی چون هم سرخ شدی هم داری بدو میکنی
دازای در دل خود : من چرا فرار کردم من چرا سرخ شدم
(خب بریم سراغ چوچو )
چویا ، اون چرا فرار کرد حالا مهم نیست اه باید چند سال صبر کنم تا این مدرسه کوفتی تمام شهه 😡
اتسوشی ، دازای سان دازای سانننن
دازای ، ها بله
اتسوشی ، چطوره بری بهداری
دازای ، اهه گفتم چیز مهمی نبودد
اتسوشی ، باش پس من برم معلم گفته که این اطراف را به چویا سان نشان بدم
دازای ، میشه منم بیام
اتسوشی ، اگه خواستی بیا
دازای ، ارگاتو پس میام
اتسوشی ، دازای سان از تو بعید بود که بخوای بیای مدرسه را به یکی نشون بدی
ادامه داره
۴.۱k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.