p۶🎤🎼
رایرا توی دلش: خب رفتم دست و صورتمو شستم صبحونه هم حاضر کردم از این تیهونگ بی بخار هیچی بر نمیومد (🤣) صداش کردم گفتم نمکدون صبحونه حاضره داشت یونتانو می شست اخه حیونکی هواسش نبود رفته بود تو سطل رنگ
تیهونگ: یونتان خودتو تکون نده آدمـــــم باش
رایرا: خاک تو سر بی عرضت کنن که نمی دونی زبون بسته رو چطوری بشوری
بیا کنار خودم میشورمش برو صبحونتو بخور
تیهونگ: نخیرم خودم می تونم داشتم با رایرا حرف میزدم که یهو آبو ریختم تو گوش یونتان
صدای جـــــــــــیــــــــــــغ یونتان 🐩
رایرا: 🤦♀️برو اونور کشتیش بیچاره رو 😂
تهیونگ: 😒باشـــه
رایرا: آفرین برو صبحونتو بخور
رایرا توی دلش: خب پاچه شروارمو دادم بالا و گفتم یونتان بیا اینجا طفلکی میلرزیدو میومد😂گفتم بیا کاریت ندارم و آروم گذاشتمش تو وان. آبو یه طوری
پر کردم که تا پنجه هاشو بگیره برا اینکه بهم اعتماد کنه شروع کردم سرشو ناز کردن بعد بهم اعتماد کردو خیلی آروم شستمش با حوله خشکش کردمو موهاشو سشوار کشیدم شده بود عین دسته گل
تیهونگ: تموم شد
رایرا: آره ببین چقد تمیز شد عه چرا صبونه نخوردی
جیمین: زنگ زد کار داشتم
ادامــــــــــه دارد.
تیهونگ: یونتان خودتو تکون نده آدمـــــم باش
رایرا: خاک تو سر بی عرضت کنن که نمی دونی زبون بسته رو چطوری بشوری
بیا کنار خودم میشورمش برو صبحونتو بخور
تیهونگ: نخیرم خودم می تونم داشتم با رایرا حرف میزدم که یهو آبو ریختم تو گوش یونتان
صدای جـــــــــــیــــــــــــغ یونتان 🐩
رایرا: 🤦♀️برو اونور کشتیش بیچاره رو 😂
تهیونگ: 😒باشـــه
رایرا: آفرین برو صبحونتو بخور
رایرا توی دلش: خب پاچه شروارمو دادم بالا و گفتم یونتان بیا اینجا طفلکی میلرزیدو میومد😂گفتم بیا کاریت ندارم و آروم گذاشتمش تو وان. آبو یه طوری
پر کردم که تا پنجه هاشو بگیره برا اینکه بهم اعتماد کنه شروع کردم سرشو ناز کردن بعد بهم اعتماد کردو خیلی آروم شستمش با حوله خشکش کردمو موهاشو سشوار کشیدم شده بود عین دسته گل
تیهونگ: تموم شد
رایرا: آره ببین چقد تمیز شد عه چرا صبونه نخوردی
جیمین: زنگ زد کار داشتم
ادامــــــــــه دارد.
۴.۳k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.