part5
part5
به سمت میز رفتیم هنوزم خبری از اون دوتا نبود
به ا/ت خیره شدم به نظر میاد خیلی درد داره پس بردمش عمارت خودم گذاشتمش روی تخت و به ته زنگ زدم
_ کجایی
_ میخواستم الان زنگت بزنم میتونی ا/تو بیاری خونه
_ راستش خونه خودمه حالا مشکلی پیش اومده
= آره میرا و مادرش دعواشون شد از خونه پرتش کرد بیرون قرار بود بیاد پیش ا/ت حالا هم از پیش توئه وایسا ببینم ا/ت پیش تو چیکار میکنه
_ راستش (بعد از توضیح همه کارهایی که پیش اومد) خلاصه که خواهرت الان مال من شد و یه بچهام ازم تو دلش داره
= خاک بر سر دیوونه خار من ۱۷ سالشه
_اشکالی نداره به هر حال حالش خوبه حالم حمومش میکنم و میخوابیم نگرانش نباش
= پس میسپارمش به خودت حواست باشه ها یه وقت زیادهروی نکنی خواهرم به چخ بره
-نترس
تلفن قطع کردم
لباس /اتو درآوردم و وارد حمام شدیم ا/ت رو نشوندم روی صندلی کنار حمام آب گرم را باز کردم و لباسهای خودم را درآوردم
بلندش کردم نشستم توی وان و نشوندمش کنار خودم
شروع کردن به ماساژ دادن شکمش
که یهو سرشو به طرفم چرخوند و گردنمو بوسید
_ انگار دلت میخواد دوباره به فاک بری بیبی
+اوم شاید
-خب پس خودت خاستی
...
به سمت میز رفتیم هنوزم خبری از اون دوتا نبود
به ا/ت خیره شدم به نظر میاد خیلی درد داره پس بردمش عمارت خودم گذاشتمش روی تخت و به ته زنگ زدم
_ کجایی
_ میخواستم الان زنگت بزنم میتونی ا/تو بیاری خونه
_ راستش خونه خودمه حالا مشکلی پیش اومده
= آره میرا و مادرش دعواشون شد از خونه پرتش کرد بیرون قرار بود بیاد پیش ا/ت حالا هم از پیش توئه وایسا ببینم ا/ت پیش تو چیکار میکنه
_ راستش (بعد از توضیح همه کارهایی که پیش اومد) خلاصه که خواهرت الان مال من شد و یه بچهام ازم تو دلش داره
= خاک بر سر دیوونه خار من ۱۷ سالشه
_اشکالی نداره به هر حال حالش خوبه حالم حمومش میکنم و میخوابیم نگرانش نباش
= پس میسپارمش به خودت حواست باشه ها یه وقت زیادهروی نکنی خواهرم به چخ بره
-نترس
تلفن قطع کردم
لباس /اتو درآوردم و وارد حمام شدیم ا/ت رو نشوندم روی صندلی کنار حمام آب گرم را باز کردم و لباسهای خودم را درآوردم
بلندش کردم نشستم توی وان و نشوندمش کنار خودم
شروع کردن به ماساژ دادن شکمش
که یهو سرشو به طرفم چرخوند و گردنمو بوسید
_ انگار دلت میخواد دوباره به فاک بری بیبی
+اوم شاید
-خب پس خودت خاستی
...
۱.۹k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.