cute lover
پارت ۲۲
ولی.....این عشق دو طرفس؟ ممکنه اونم دوسم داشته باشه؟ ولی اگه یه طرفه باشه چی؟ اگه اون حسی به من نداشته باشه؟ فعلا هیچی نباید بگم.( به مولا دوست دارههه)
مینهو: جیسونگ
جیسونگ: بله
مینهو: بریم رستوران؟
جیسونگ: بریمم!
با هم دیگه به سمت رستوران راه افتادیم. از موقعی گه فهمیدم دوسش دارم ، وقتی کنارشم استرس میگیرم و هیجانی میشم. بلید به یه نفر بگم ، ولی کی؟ فهمیدم! فلیکس!
بعد چند دقیقه رسیدیم رستوران و سفارش دادیم.
همش تو فکر بودم.
مینهو: جیسونگ ، چیزی شده؟ همش تو فکری؟
جیسونگ: چی؟ نه نه چیزی نشده.
مینهو: مطمئنی؟ اخه همش تو فکری.
جیسونگ: نه نه حالم خوبه.
مینهو: باشه.
بعد چند دقیقه غذامونو اوردن و شروع کردیم به خوردن. باید سعی کنم صمیمز تر بشم باهاش.
جیسونگ: مینهو
مینهو: هوم؟
جیسونگ: امشب میای خونه من؟
مینهو: اوهوم ، امروز وقتی رفتی یه سریال خفن پیدا کردم امشب میبینیمش.
جیسونگ: اخجوننن!
ویو مینهو
طور رفتارش ، طور حرف زندش ، طور غذا خوردنش همه چیزش منو جذب خودش میکنه. دیگه واقعا قبول دارم که عاشقشم! خیلی خیلی عاشقشم! من مجذوبش شدم. لپای نرم و گوگولیش ، چشمای خوشگلش و......... همه چیزش جذابه ، عشق من همه چیزش جذابه. اون برام خوشگل ترین و گوگولی ترین آدم جهانه! میخوام ساعت ها کنارش باشم.
بعد ۱چ دقیقه بلند شدیم و رفتیم خونه جیسونگ. تو راه هم چند تا خوراکی گرفتیم.
وقتی رسیدیم جیسونگ لباس هاشو عوض کرد و باهم نشستیم رو مبل و شروع به دیدن فیلم کردیم.
جیسونگ: امیدوارم امشب شکست عشقی نخوری.(با خنده)
مینهو: نه نمیخورم(خنده)
اخه وقتی تو هستی چرا باید رو کس دیگه ای کراش بزنم؟ واییی من باید به یکی بگم کمکم کنه.....آها هیونجین! میتونم بهش بگم اون شاید بتونه کمکم کنه.
ولی.....این عشق دو طرفس؟ ممکنه اونم دوسم داشته باشه؟ ولی اگه یه طرفه باشه چی؟ اگه اون حسی به من نداشته باشه؟ فعلا هیچی نباید بگم.( به مولا دوست دارههه)
مینهو: جیسونگ
جیسونگ: بله
مینهو: بریم رستوران؟
جیسونگ: بریمم!
با هم دیگه به سمت رستوران راه افتادیم. از موقعی گه فهمیدم دوسش دارم ، وقتی کنارشم استرس میگیرم و هیجانی میشم. بلید به یه نفر بگم ، ولی کی؟ فهمیدم! فلیکس!
بعد چند دقیقه رسیدیم رستوران و سفارش دادیم.
همش تو فکر بودم.
مینهو: جیسونگ ، چیزی شده؟ همش تو فکری؟
جیسونگ: چی؟ نه نه چیزی نشده.
مینهو: مطمئنی؟ اخه همش تو فکری.
جیسونگ: نه نه حالم خوبه.
مینهو: باشه.
بعد چند دقیقه غذامونو اوردن و شروع کردیم به خوردن. باید سعی کنم صمیمز تر بشم باهاش.
جیسونگ: مینهو
مینهو: هوم؟
جیسونگ: امشب میای خونه من؟
مینهو: اوهوم ، امروز وقتی رفتی یه سریال خفن پیدا کردم امشب میبینیمش.
جیسونگ: اخجوننن!
ویو مینهو
طور رفتارش ، طور حرف زندش ، طور غذا خوردنش همه چیزش منو جذب خودش میکنه. دیگه واقعا قبول دارم که عاشقشم! خیلی خیلی عاشقشم! من مجذوبش شدم. لپای نرم و گوگولیش ، چشمای خوشگلش و......... همه چیزش جذابه ، عشق من همه چیزش جذابه. اون برام خوشگل ترین و گوگولی ترین آدم جهانه! میخوام ساعت ها کنارش باشم.
بعد ۱چ دقیقه بلند شدیم و رفتیم خونه جیسونگ. تو راه هم چند تا خوراکی گرفتیم.
وقتی رسیدیم جیسونگ لباس هاشو عوض کرد و باهم نشستیم رو مبل و شروع به دیدن فیلم کردیم.
جیسونگ: امیدوارم امشب شکست عشقی نخوری.(با خنده)
مینهو: نه نمیخورم(خنده)
اخه وقتی تو هستی چرا باید رو کس دیگه ای کراش بزنم؟ واییی من باید به یکی بگم کمکم کنه.....آها هیونجین! میتونم بهش بگم اون شاید بتونه کمکم کنه.
۷.۱k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.