گفت:« چند تا دوسم داری؟»
گفت:« چند تا دوسم داری؟»
گفتم:« یکی»
ابروهاشو تو هم کشید، اخم کرد و گفت:
« خسته نشی از این همه دوست داشتن!»
خندیدم و گفتم: « نه، قول میدم، تا ته دنیا»
با قیافه شاکی گفت:
« اخه یکی بدرد میخوره؟ تکون بخوری تمومه!
خیلی کمه، خیلی»
گفتم:« شاید ظاهرش کم نشون بده
اما یک، قوی ترین عددیه که میشناسم
یک کمیتش شاید پایین باشه
اما بجاش کیفیت داره
یک بزرگه، به اندازه خدا
یک عزیزه مثل تویی که یکی یدونمی
یک پر از شکوهه، مثل نفر اول شدن توی مسابقه ها»
خیره شده بود و با دقت گوش میداد
حرفم که تمام شد، حس غرور را در چشمانش میدیدم
دستانم را گرفت، خیره در چشمانم گفت:
« قول بده همیشه یکی دوسم داشته باشی»
جان دلم، قرار است یک عمر
یکی دوستت داشته باشم
#hastm
گفتم:« یکی»
ابروهاشو تو هم کشید، اخم کرد و گفت:
« خسته نشی از این همه دوست داشتن!»
خندیدم و گفتم: « نه، قول میدم، تا ته دنیا»
با قیافه شاکی گفت:
« اخه یکی بدرد میخوره؟ تکون بخوری تمومه!
خیلی کمه، خیلی»
گفتم:« شاید ظاهرش کم نشون بده
اما یک، قوی ترین عددیه که میشناسم
یک کمیتش شاید پایین باشه
اما بجاش کیفیت داره
یک بزرگه، به اندازه خدا
یک عزیزه مثل تویی که یکی یدونمی
یک پر از شکوهه، مثل نفر اول شدن توی مسابقه ها»
خیره شده بود و با دقت گوش میداد
حرفم که تمام شد، حس غرور را در چشمانش میدیدم
دستانم را گرفت، خیره در چشمانم گفت:
« قول بده همیشه یکی دوسم داشته باشی»
جان دلم، قرار است یک عمر
یکی دوستت داشته باشم
#hastm
۷۳۸
۱۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.