انزجار: «رایلی ای که میشناختم دیگه وجود نداره»
انزجار: «رایلی ای که میشناختم دیگه وجود نداره»
خشم: «اگه شادی اینو نمیبینه یعنی توهم داره»
شادی: «توهم دارم؟ 🙂؛ خب دارممم، میدونی چقد سخته که همیشه مثبت بمونم درحالی که شما فقط هی نق میزنین نق میزنین نق میزنین، خدایا منو بکش راحتم کن.
فک کردین جواب همه ی سوالارو دارم؟ معلومه که ندارم.
ما حتی نمیتونیم ته ذهن خودمونو پیدا کنیم
حق با اظطرابه، اونقدری که رایلی به اونا نیاز داره به ما نیاز نداره و این بدجوری دلمو میشکنه»
خشم: «شادی تو خیلی اشتباه کردی، خیلی زیاد، در آینده خیلی اشتباه میکنی و اگه قرار باشه این دلسردت کنه پس همه ی تلاشامون بی فایدست، بزن بریم 🫴🏻»
خشم: «اگه شادی اینو نمیبینه یعنی توهم داره»
شادی: «توهم دارم؟ 🙂؛ خب دارممم، میدونی چقد سخته که همیشه مثبت بمونم درحالی که شما فقط هی نق میزنین نق میزنین نق میزنین، خدایا منو بکش راحتم کن.
فک کردین جواب همه ی سوالارو دارم؟ معلومه که ندارم.
ما حتی نمیتونیم ته ذهن خودمونو پیدا کنیم
حق با اظطرابه، اونقدری که رایلی به اونا نیاز داره به ما نیاز نداره و این بدجوری دلمو میشکنه»
خشم: «شادی تو خیلی اشتباه کردی، خیلی زیاد، در آینده خیلی اشتباه میکنی و اگه قرار باشه این دلسردت کنه پس همه ی تلاشامون بی فایدست، بزن بریم 🫴🏻»
۳.۳k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳