𝓈𝓌ℯℯ𝓉 𝓂𝒾𝓈𝓉𝒶𝓀ℯ
.
.
P:8
.
.
برگشتم و دیدم دراکوعه؟!
دراکو: امم سلام هلن.
هلن: سلام ملفوی
دراکو: دستت بهتره؟
هلن: اره اره بهتره
دراکو: هلن من واقعا به خاطر اون کاری که کردم متاسفم
هلن: واقعا نمیخواستم این هارو بهش بگم اما باید به وظیفه ام عمل کنم ،
هلن : باید هم متاسف باشی میدونستی اگه میشکست چی میشد؟
دراکو: حالا که نشکست ، این ها رو ول کن . میشه یه درخواستی ازت داشته باشم؟
هلن : بله
دراکو: هلن حاضری با من به یول بال بیای؟
هرماینی تعجب کرده بود ، هلن هم همینطور . هلن «این جزو نقشه نبود ، این جزو نقشه نبود»
هلن :من؟ من! من نمیتونم با آدمی مثل تو بیام یول بال ، آدمی که اصلا احساسات آدم های دیگه رو نمیبینه!
تو چشم هام اشک جمع شده بود ، تونستم ! تونستم ! وقتی تونستم با دراکو اینجوری حرف بزنم و کاری رو که باید انجام بدم صد درصد دیگه میتونم هرکاری رو انجام بدم ، هرکاری .
دراکو: هه اصلا مهم نیست ، فکرش رو میکردم همچین چیزی بگی . خب معلومه کسی که با دختر گندزاده ای مثل اون میشینه رو ی صندلی حاضر هست درخواست من رو رد کنه ، میدونی من این رو به تو گفتم تا فقط یه معذرت خواهی کوچیک کرده باشم . همییین
« شاید باورتون نشه ولی اصلا ناراحت نشدم ، من هلن رو دوست دارم . میدونستم طبق نقشه باید درخواستم رو رد کنه ولی با این حال انتظار همچین حرفی رو ازش نداشتم...»رفتم.
هرماینی : واقعا چی پیش خودش فکر کرده که همچین پیشنهادی به تو میده . خب معلومه که تو با اون تو یول بال همراه نمیشی وقتی که تورو هل داده.
هلن: من خودم هم باورم نمیشه پسر مغروری مثل دراکو به من پیشنهاد بده
هرماینی: تازه راه های بهتری برای معذرت خواهی بود ، وایییی من هنوز باورم نمیشه همچین پیشنهادی بهت داده باشه ، هلن شاید هم ازت خوشش اومده .
هلن: نه بابا مگه میشه
هرماینی: اره چرا که نه . از حرکاتش میشه فهمید که هر حسی نسبت به تو داره ، اون حس تنفر نیست .
هلن: شاید ، ولی من که همچین فکری نمیکنم . هری و رون اومدن .
هری: سلام بچه ها
رون : سلام بچه ها
« خلاصه همه باهم سلام علیک کردن »
رون : بچه ها شما پارتنرتون رو انتخاب کردید؟
هری: من که نه
هرماینی: منم نه
هلن: نه چطور
رون: خب منم نه ، میگم چطوره حالا که هیچکدوممون هنوز پارتنر نداریم ، جفت جفت با هم بریم یول بال .
هلن: به نظر من که پیشنهاد خیلی خوبی هست
هری : اره
هرماینی: خب به نظر من...
نیم نگاهی به هلن میندازه و میگه
هرماینی : من به نظرم من و هلن انتخاب کنیم که با کی بریم هان ؟
هلن: اره
هرماینی: تو با کی میری؟
هلن: نگاهی به هری انداختم و گفتم
هلن : متاسفم رون ولی من میخوام با هری برم .
هرماینی: اتفاقا من هم میخواستم با رون برم .
پسر ها فقط با تعجب به دختر ها نگاه میکردن که هرماینی گفت
هرماینی : خب من دیگه برم بای .
هلن : من هم همینطور خداحافظ
«هری و رون باهاشون خداحافظی کردند» ، هری گفت
هری : رون تو نظرت راجع به هلن چیه ؟
رون: امم نظر خاصی ندارم ، به نظرم دختر خوبیه
هری : اهان ، منم همینطور ولی به نظرم اون یه حس خاصی داره که کس دیگه ای تا حالا اون حس رو به من نداده بود .
دراکو
_____________________________________________________
« گوش ایستاده بودم ، به نظرم همه جی داره خوب پیش میره . باید اینا رو به هلن بگم ، حتما خوشحال میشه ».
_____________________________________________________
تا درودی دیگر بدرود 🫡
کتابخونه و لایک هم یادتون نره
شرط بگذارم؟
راستیییی فقط چون ( hp_123 ) گفته بود گزاشتم :)
.
P:8
.
.
برگشتم و دیدم دراکوعه؟!
دراکو: امم سلام هلن.
هلن: سلام ملفوی
دراکو: دستت بهتره؟
هلن: اره اره بهتره
دراکو: هلن من واقعا به خاطر اون کاری که کردم متاسفم
هلن: واقعا نمیخواستم این هارو بهش بگم اما باید به وظیفه ام عمل کنم ،
هلن : باید هم متاسف باشی میدونستی اگه میشکست چی میشد؟
دراکو: حالا که نشکست ، این ها رو ول کن . میشه یه درخواستی ازت داشته باشم؟
هلن : بله
دراکو: هلن حاضری با من به یول بال بیای؟
هرماینی تعجب کرده بود ، هلن هم همینطور . هلن «این جزو نقشه نبود ، این جزو نقشه نبود»
هلن :من؟ من! من نمیتونم با آدمی مثل تو بیام یول بال ، آدمی که اصلا احساسات آدم های دیگه رو نمیبینه!
تو چشم هام اشک جمع شده بود ، تونستم ! تونستم ! وقتی تونستم با دراکو اینجوری حرف بزنم و کاری رو که باید انجام بدم صد درصد دیگه میتونم هرکاری رو انجام بدم ، هرکاری .
دراکو: هه اصلا مهم نیست ، فکرش رو میکردم همچین چیزی بگی . خب معلومه کسی که با دختر گندزاده ای مثل اون میشینه رو ی صندلی حاضر هست درخواست من رو رد کنه ، میدونی من این رو به تو گفتم تا فقط یه معذرت خواهی کوچیک کرده باشم . همییین
« شاید باورتون نشه ولی اصلا ناراحت نشدم ، من هلن رو دوست دارم . میدونستم طبق نقشه باید درخواستم رو رد کنه ولی با این حال انتظار همچین حرفی رو ازش نداشتم...»رفتم.
هرماینی : واقعا چی پیش خودش فکر کرده که همچین پیشنهادی به تو میده . خب معلومه که تو با اون تو یول بال همراه نمیشی وقتی که تورو هل داده.
هلن: من خودم هم باورم نمیشه پسر مغروری مثل دراکو به من پیشنهاد بده
هرماینی: تازه راه های بهتری برای معذرت خواهی بود ، وایییی من هنوز باورم نمیشه همچین پیشنهادی بهت داده باشه ، هلن شاید هم ازت خوشش اومده .
هلن: نه بابا مگه میشه
هرماینی: اره چرا که نه . از حرکاتش میشه فهمید که هر حسی نسبت به تو داره ، اون حس تنفر نیست .
هلن: شاید ، ولی من که همچین فکری نمیکنم . هری و رون اومدن .
هری: سلام بچه ها
رون : سلام بچه ها
« خلاصه همه باهم سلام علیک کردن »
رون : بچه ها شما پارتنرتون رو انتخاب کردید؟
هری: من که نه
هرماینی: منم نه
هلن: نه چطور
رون: خب منم نه ، میگم چطوره حالا که هیچکدوممون هنوز پارتنر نداریم ، جفت جفت با هم بریم یول بال .
هلن: به نظر من که پیشنهاد خیلی خوبی هست
هری : اره
هرماینی: خب به نظر من...
نیم نگاهی به هلن میندازه و میگه
هرماینی : من به نظرم من و هلن انتخاب کنیم که با کی بریم هان ؟
هلن: اره
هرماینی: تو با کی میری؟
هلن: نگاهی به هری انداختم و گفتم
هلن : متاسفم رون ولی من میخوام با هری برم .
هرماینی: اتفاقا من هم میخواستم با رون برم .
پسر ها فقط با تعجب به دختر ها نگاه میکردن که هرماینی گفت
هرماینی : خب من دیگه برم بای .
هلن : من هم همینطور خداحافظ
«هری و رون باهاشون خداحافظی کردند» ، هری گفت
هری : رون تو نظرت راجع به هلن چیه ؟
رون: امم نظر خاصی ندارم ، به نظرم دختر خوبیه
هری : اهان ، منم همینطور ولی به نظرم اون یه حس خاصی داره که کس دیگه ای تا حالا اون حس رو به من نداده بود .
دراکو
_____________________________________________________
« گوش ایستاده بودم ، به نظرم همه جی داره خوب پیش میره . باید اینا رو به هلن بگم ، حتما خوشحال میشه ».
_____________________________________________________
تا درودی دیگر بدرود 🫡
کتابخونه و لایک هم یادتون نره
شرط بگذارم؟
راستیییی فقط چون ( hp_123 ) گفته بود گزاشتم :)
۹.۵k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.