فیک جونگ کوک پارت ۱ (معشوقه) (ادامه)
خدمتکار:خانوم پدرتون گفتن این آدرس دانشگاه جدیدتونه(یه کاغذ داد به ا.ت)گفتن از هروقت که خواستین میتونید برید/کاغذ و گرفتم و گذاشتم داخل کیفم بعد یه کاغذ دیگه بهم داد و گفت که آدرس خونس که یه وقت اگه گم شدم بدم به یه نفر که بیارم خونه کیفم رو برداشتم و رفتم بیرون که یکم با سئول آشنا بشم ولی گفتم اول برم دانشگاه جدیدم رو ببینم وقتی به دانشگاه رسیدم رفتم داخل محوطش رو نگاه کردم خیلی بزرگ بود خیلیا بیرون بودن احتمالا منتظر کلاس بعدی شون بودن داشتم قدم میزدم که یهو یه نفر دست گذاشت روی شونم برگشتم دیدم که یه دختره/دختره:سلام من سوهیونم/ا.ت:منم ا.ت ام خوشبختم/داشتیم قدم میزدیم و حرف میزدیم که سوهیون گفت باید بره کلاسش شروع شده و رفت داشتم قدم میزدم که دیدم دو تا پسر اومدن فک کنم تازه کلاسشون تموم شده بود دیدم دارن به من نگاه میکنن و حرف میزنن داشتن میومدن سمتم که...
******شرمنده اگه زیاد خوب نیست چون من بار اولمه که فیک مینویسم
******شرمنده اگه زیاد خوب نیست چون من بار اولمه که فیک مینویسم
۴.۲k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.