وقتی فقط یه والیبالیست بودی و...💜p3

ویو جیمین
اون موقع که بهم گفت تو هستی خوشحال شدم و بعد که رفتیم توی زمین عین همیشه محوش شدم و بازی کردیم و کلاس تموم شد و وقتی داشتیم میرفتیم بیرو ساعت رو دیدم ساعت ۱۲ بود.امدم سمت ا/ت و گفتم
_خوبی؟
+اره خوبم
_میگم امشب میتونیم باهم بریم کلاب؟
+اره اتفاقا امرو خونه کاری نداشتم
_ پس من ساعت ۷ میام دنبالت
+ باشه ممنون
_ خواهش میکنم
رفتم توی ماشین و رفتم خونه و ...
ویو ا/ت
رفتیم خونه و برای ساعت ۷ خیلی هیجان داشتم و رفتم حموم و بعد نیم ساعت آمدم بیرون و موهامو خشک کردم لباسمو پوشیدم و رفتم پایین و یه کم آب خوردم و از تو یخچال میوه آوردم و جلوی تلویزیون و ساعت ۱ بود و شروع کردم به خوردن و نفهمیدم کی خوابم برد.
.....
بلند شدم ساعت ۶ بود سریع بلند شدم و رفتم دسشویی و صورتم رو شستم و لباسم رو پوشیدم و یه آرایش لایت کردم و نشستم که گوشیم زنگ خورد و دیدم جیمینه (بچه ها ا/ت قبلا شمامشو به جیمین داده بود) جواب دادم و
+بله سلام
_سلام خوبی؟
+مرسی تو خوبی؟
_اره ممنون بیا بیرون منتظرتم
+آمدم
رفتم بیرون که دیدم جیمین با یه لباس خفن آمده و رفتم و سلام کردیم به هم و سوار ماشین شدیم و رفتیم کلاب
..........
من چشام به زور باز بود چون خیلی خورده بودم مست بودم اما تا اونجایی که یادمه جیمین زیاد مشت نشده بود که یهو...

اسلاید ۲. لباس ا/ت برای کلاب
اسلاید ۳. لباس جیمین برای کلاب