شوهر سخت گیر من فصل دوم پارت ۸
«شوهر سخت گیر من فصل دوم»
ℙ𝕒𝕣𝕥 𝟠
ا.ت:
نمیدونم اصلا هیچی رو نمیدونم حتی با وجود اون حرفای که زد بازم دوستش دارم دلم نمیخاد برم وای مجبورم چرا کوکی جونم چرا مافیا شدی کاش میشد یه زندگی عادی داشته باشیم کاش مافیا نبودی با بچه مون ۳تایی زندگی میکردیم
کوک:بیا بخابیم دیگه خابم میاد*کیوت*
ا.ت:باشه اومدم یا لحضه صبر کن خوب
اشکامو پاک کردم و رفتم اتاقمون و رفتم رو تخت دراز کشیدم
کوک:بلاخره اومدی
ا.ت:اره، حالا هم بخاب اقا خرگوشه
کوک:من اقا خرگوشه نیستم
بلند شدم و رو تخت بپر بپر کردم
ا.ت:کوکی جونم اقا خرگوشه هست کوکی جون من اقا خرگوشه هست کوکی جون من اقا خرگوشه هست*کیوت*
کوک:خوب بسه بسه باشه قبول من اقا خرگوشه ام
ا.ت:یوهووووووو من برنده شدم کوکی من قبول کرد اقا خرگوشه هست*کیوت*
کوک:اخه چقد تو کیوتی
ا.ت: من کیوتم*کیوت*
کوک:اره حالا دراز بکش بخاب
ا.ت:باشه من میخابم
کوک:بیا بغلم
رفتم تو بغلش خودمو جا دادم الان هم من هم این کوچولو به بغل باباش نیاز داره سرمو نوازش میکرد دلم نمیخواست ازین اغوش گرمش بیرون بیام
ا.ت:اقا خرگوشه
کوک:بله زن اقا خرگوشه
ا.ت:میگم اگه من نباشم چیکار میکنی
کوک:هیس این حرفو نزن تو همیشه پیش منی
ا.ت:نه بگو چیکار میکنی
کوک:همه جا رو دنبالت میگردم تا پیدات کنم
ا.ت:نه دیگه خسته میشی اینقدر زیاد دنبالم نگرد
کوک:من از دنبال تو گشتن خسته نمیشم
شرط:
کامنت:حتما بزارین و گرنه از پارت بعدی خبری نیست
لایک:۱۰۰
#فیک
#فیک_جونگکوک
#فیک_بی_تی_اس
#سناریو
#اسمات
#وانشات
ℙ𝕒𝕣𝕥 𝟠
ا.ت:
نمیدونم اصلا هیچی رو نمیدونم حتی با وجود اون حرفای که زد بازم دوستش دارم دلم نمیخاد برم وای مجبورم چرا کوکی جونم چرا مافیا شدی کاش میشد یه زندگی عادی داشته باشیم کاش مافیا نبودی با بچه مون ۳تایی زندگی میکردیم
کوک:بیا بخابیم دیگه خابم میاد*کیوت*
ا.ت:باشه اومدم یا لحضه صبر کن خوب
اشکامو پاک کردم و رفتم اتاقمون و رفتم رو تخت دراز کشیدم
کوک:بلاخره اومدی
ا.ت:اره، حالا هم بخاب اقا خرگوشه
کوک:من اقا خرگوشه نیستم
بلند شدم و رو تخت بپر بپر کردم
ا.ت:کوکی جونم اقا خرگوشه هست کوکی جون من اقا خرگوشه هست کوکی جون من اقا خرگوشه هست*کیوت*
کوک:خوب بسه بسه باشه قبول من اقا خرگوشه ام
ا.ت:یوهووووووو من برنده شدم کوکی من قبول کرد اقا خرگوشه هست*کیوت*
کوک:اخه چقد تو کیوتی
ا.ت: من کیوتم*کیوت*
کوک:اره حالا دراز بکش بخاب
ا.ت:باشه من میخابم
کوک:بیا بغلم
رفتم تو بغلش خودمو جا دادم الان هم من هم این کوچولو به بغل باباش نیاز داره سرمو نوازش میکرد دلم نمیخواست ازین اغوش گرمش بیرون بیام
ا.ت:اقا خرگوشه
کوک:بله زن اقا خرگوشه
ا.ت:میگم اگه من نباشم چیکار میکنی
کوک:هیس این حرفو نزن تو همیشه پیش منی
ا.ت:نه بگو چیکار میکنی
کوک:همه جا رو دنبالت میگردم تا پیدات کنم
ا.ت:نه دیگه خسته میشی اینقدر زیاد دنبالم نگرد
کوک:من از دنبال تو گشتن خسته نمیشم
شرط:
کامنت:حتما بزارین و گرنه از پارت بعدی خبری نیست
لایک:۱۰۰
#فیک
#فیک_جونگکوک
#فیک_بی_تی_اس
#سناریو
#اسمات
#وانشات
۱۲۶.۵k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.