همچو نم نم بارون غبار از این خاطرات مبهم بشور صحنه ای از
همچو نم نم بارون غبار از این خاطرات مبهم بشور صحنه ای از انگشتان در هم پیچیده ما را بیرون بکش و نمایشی از نگاه های قفل شده مارا به اجرا در بیار ، هنوز صدای من یادت هست که توی خیابون های این شهر ایستادم و عشقم برای بار هزارم فریاد زدم ؟من که هنوز اون لبخند شیرین تورو یادمه قطره شبنم من..✨
۱.۱k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.