معلم جذاب من پارت8🤎🥨🐈
جیآ: یا یونا خیلی دلم میخواد بدونم قضیه از چه قراره اینا اصلا تکلیفشون با خودشون معلوم نیست/:
یونا: وای باشه از دیشبه سرمو خوردی/: خودشون به وقتش تعریف میکنن دیگه
◇پرش زمانی به آخرین کلاس◇
ا/ت : (امروز کلا با تهیونگ کلاس نداشتم ولی شب قراره بیاد:) یعنی اینکه امیدوارم بیاد:)(از پله های دانشگاه آروم میرفت پایین که)
جیآ: (ا/ت تو فکرای خودش بود که یهو جیآ دستاشو میندازه رو شونه اش) چطوری فسقلی؟
ا/ت: اَاَاَاَاَاَ<جیغ>.......وای(نفس نفس)...ترسیدم بابا یواش تر/: ..........او راستی امروز سوآ رو دیدین؟
جیآ: نه
یونا: نه
ا/ت: اوکی پس بریم
دخترا: بریم بریم
◇خونه◇
ا/ت:( ساعت ۷شده و من استرس دارم یعنی تهیونگ میاد؟ اگه نیاد چی؟ خدایا بیاد امروز ندیدمش و دلم براش تنگه:)
تق تق تق(صدای در)
ا/ت: (میره سمت در تا بازش کنه چون فکر میکنه تهیونگه)
(در رو باز میکنه اما اون تهیونگ نبود....)
اینم از این پارت که جبرانی گزاشتم🥲🫠🫶🏻
ممنون میشم اگه حمایتم کنی 🫶🏻🥲🫂🏝
یونا: وای باشه از دیشبه سرمو خوردی/: خودشون به وقتش تعریف میکنن دیگه
◇پرش زمانی به آخرین کلاس◇
ا/ت : (امروز کلا با تهیونگ کلاس نداشتم ولی شب قراره بیاد:) یعنی اینکه امیدوارم بیاد:)(از پله های دانشگاه آروم میرفت پایین که)
جیآ: (ا/ت تو فکرای خودش بود که یهو جیآ دستاشو میندازه رو شونه اش) چطوری فسقلی؟
ا/ت: اَاَاَاَاَاَ<جیغ>.......وای(نفس نفس)...ترسیدم بابا یواش تر/: ..........او راستی امروز سوآ رو دیدین؟
جیآ: نه
یونا: نه
ا/ت: اوکی پس بریم
دخترا: بریم بریم
◇خونه◇
ا/ت:( ساعت ۷شده و من استرس دارم یعنی تهیونگ میاد؟ اگه نیاد چی؟ خدایا بیاد امروز ندیدمش و دلم براش تنگه:)
تق تق تق(صدای در)
ا/ت: (میره سمت در تا بازش کنه چون فکر میکنه تهیونگه)
(در رو باز میکنه اما اون تهیونگ نبود....)
اینم از این پارت که جبرانی گزاشتم🥲🫠🫶🏻
ممنون میشم اگه حمایتم کنی 🫶🏻🥲🫂🏝
۹.۸k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.