فیک (مدرسه عاشقی من) p1
من ات هستم ۱۷ سالمه تنها زندگی در سئول زندگی میکنم
صبح با صدای گوشی بیدار شدم
اه یه روز چرت
لباسمو پوشیدم و یونیفرم مدرسه رو پوشیدم چون هوا سرد بود یه هودی سفید پوشیدم رفتم مدرسه
تو راه
با یکی خوردم افتادم زمین
ات : اخخخخ
سرمو بلند کردم
جونگ کوک : ببخشید خانوم حالتون خوبه
ات : بله بله
جونگ کوک : چیزی نشده ؟
ات : نه بابا
جونگ کوک: باشه میرفتی مدرسه ی چانگا
ات : اره شما ؟
جونگ کوک : اره خوب ولی مدرسه ی چانگا این طرفه چرا بر میگردی.
ات : عه راس میگی قاطی کردم
جونگ کوک : منم تو اون مدرسه هستم
ات : آها
جونگ کوک : میشه تو راه باهم باشیم
ات : البته
جونگ کوک : اسمت چیه
ات : ات
جونگ کوک : منم کوک
ات : اممم
جونگ کوک : دوست پسر داری !؟
ات : نه
جونگ کوک : چند سالته
ات : ۱۷
صبح با صدای گوشی بیدار شدم
اه یه روز چرت
لباسمو پوشیدم و یونیفرم مدرسه رو پوشیدم چون هوا سرد بود یه هودی سفید پوشیدم رفتم مدرسه
تو راه
با یکی خوردم افتادم زمین
ات : اخخخخ
سرمو بلند کردم
جونگ کوک : ببخشید خانوم حالتون خوبه
ات : بله بله
جونگ کوک : چیزی نشده ؟
ات : نه بابا
جونگ کوک: باشه میرفتی مدرسه ی چانگا
ات : اره شما ؟
جونگ کوک : اره خوب ولی مدرسه ی چانگا این طرفه چرا بر میگردی.
ات : عه راس میگی قاطی کردم
جونگ کوک : منم تو اون مدرسه هستم
ات : آها
جونگ کوک : میشه تو راه باهم باشیم
ات : البته
جونگ کوک : اسمت چیه
ات : ات
جونگ کوک : منم کوک
ات : اممم
جونگ کوک : دوست پسر داری !؟
ات : نه
جونگ کوک : چند سالته
ات : ۱۷
۲۶.۵k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.