پارت 5
از خواب بلند شدم دیدم تهیونگ داره لباس میپوشه
+کجا میری
_ میرم کمپانیتمرین داریم
+من دوستات و دیشب تو عروسی ندیدم دعوتشون نکرده بودی
_ دعوت کردم ولی همشون درگیر آلبوماشون و اجرا ها هستن برا همین وقت نکردن بیان
+ساعت چند برمیگردی
_ ساعتای شیش هفت میام
+ ناهار نمیای
_ نه همونجا میخورم وقت نمیشه بیام
+چیزی خوردی؟
_نه
+ الان یچیزی درست میکنم
ویو یوری
سریع رفتم دستشویی کارام و کردم لباس نداشتم باید بگم برام بیارن برا همین با همون لباس رفتم پایین
یه صبحانه سریع درست کردم میز و چیدم خودمم داشتم چند تا مغز و خوراکی برای تهیونگ اماده میکردم میگفتن به خاطر فشار تمرین حالش بد میشه برا همین تو ظرف براش گذاشتم تو کیف مشکی کولیش
+بیا صبحانه بخور
_ اومدم
اومد چقد استایلای لش بهش میاد تازه دقت کردم چقد قیافه خوبی داره
پرش زمانی به بعد صبحانه
_ دارم میرم
+خداحافظ
تهیونگ رفت منم رفتم یه سریال گذاشتم و داشتم نگاه میکردم
ویو تهیونگ
رفتم به سمت کمپانی امروز تمرین داشتیم
تو اتاق تمرین بودم داشتم لباسمو عوض میکردم که اون لباسم تمیز باشه
یکی یکی بچه ها میومدن
جین: داداش متاهل ما چطوره
_ خوبم
جونگ کوک داشت تو کیفم و میگشت
_دنبال چی هستی
جونگ کوک: میخوام ببینم چی آوردی
این ظرفه چیه؟
_ چی هست نمیدونم
جونگ کوک: او خوراکی آوردی
_من نیاوردم
جیمین: پس کی آورده این کیف توعه
_ احتمالا یوری گذاشته
نامجون: یوری کیه؟
جونگ کوک: زنشه دیگه اصلا خبرارو چک میکنی
نامجون: اصلا وقت ندارم بریم تمرین
همه: آره بریم
داشتیم تمرین میکردیم جیهوپم داشت ایرادامونو میگرفت
ویو یوری
برای شامم میخواستم لازانیا درست کنم
وسایلشو آماده کردم و شزوع کردم دیگه ساعت نزدیک شیش بود که کارم تموم شد
لازانیا و گذاشتم تو فر که صدای زدن رمز در اومد حتما تهیونگ اومده
+کجا میری
_ میرم کمپانیتمرین داریم
+من دوستات و دیشب تو عروسی ندیدم دعوتشون نکرده بودی
_ دعوت کردم ولی همشون درگیر آلبوماشون و اجرا ها هستن برا همین وقت نکردن بیان
+ساعت چند برمیگردی
_ ساعتای شیش هفت میام
+ ناهار نمیای
_ نه همونجا میخورم وقت نمیشه بیام
+چیزی خوردی؟
_نه
+ الان یچیزی درست میکنم
ویو یوری
سریع رفتم دستشویی کارام و کردم لباس نداشتم باید بگم برام بیارن برا همین با همون لباس رفتم پایین
یه صبحانه سریع درست کردم میز و چیدم خودمم داشتم چند تا مغز و خوراکی برای تهیونگ اماده میکردم میگفتن به خاطر فشار تمرین حالش بد میشه برا همین تو ظرف براش گذاشتم تو کیف مشکی کولیش
+بیا صبحانه بخور
_ اومدم
اومد چقد استایلای لش بهش میاد تازه دقت کردم چقد قیافه خوبی داره
پرش زمانی به بعد صبحانه
_ دارم میرم
+خداحافظ
تهیونگ رفت منم رفتم یه سریال گذاشتم و داشتم نگاه میکردم
ویو تهیونگ
رفتم به سمت کمپانی امروز تمرین داشتیم
تو اتاق تمرین بودم داشتم لباسمو عوض میکردم که اون لباسم تمیز باشه
یکی یکی بچه ها میومدن
جین: داداش متاهل ما چطوره
_ خوبم
جونگ کوک داشت تو کیفم و میگشت
_دنبال چی هستی
جونگ کوک: میخوام ببینم چی آوردی
این ظرفه چیه؟
_ چی هست نمیدونم
جونگ کوک: او خوراکی آوردی
_من نیاوردم
جیمین: پس کی آورده این کیف توعه
_ احتمالا یوری گذاشته
نامجون: یوری کیه؟
جونگ کوک: زنشه دیگه اصلا خبرارو چک میکنی
نامجون: اصلا وقت ندارم بریم تمرین
همه: آره بریم
داشتیم تمرین میکردیم جیهوپم داشت ایرادامونو میگرفت
ویو یوری
برای شامم میخواستم لازانیا درست کنم
وسایلشو آماده کردم و شزوع کردم دیگه ساعت نزدیک شیش بود که کارم تموم شد
لازانیا و گذاشتم تو فر که صدای زدن رمز در اومد حتما تهیونگ اومده
۵.۹k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.