مافیای جذاب من
پارت ۲۰
ا/ت ویو
ا/ت: بهتره از این خونه هم برم من اینجا فقط دردسرم و برای لونا هم دردسر درست میکنم
بلند شدم
یه چمدون برداشتم و وسایلم رو گذاشتم توش
گوشیم رو هم خاموش کردم کسی بهم زنگ نزنه
چمدون پول رو هم برداشتم و رفتم
رفتم توی یه مسافرخونه کوچیک و شب اونجا موندم
روز بعد
تا شب از خونه بیرون نرفتم
ولی دیگه نتونستم چون خیلی گشنم بود
قیافم رو پوشوندم و رفتم بیرون
یه چیزی خریدم و داشتم برمیگشتم سمت مسافرخونه که یهوو....
.
.
دیدم دو تا مرده دارن میان سمتم
دویدم تا ازشون دور شدم
رفتم تو یه کوچه تنگ و تاریک
فکر کردم گمم کردن
تا چرخیدم دیدم دم کوچه هستن
خواستم فرار کنم ولی از شانس بدم کوچه بن بست بود
دو تا مرده اومدن سمتم
ا/ت: خواهش میکنم ولم کنید
مرده اولی: صبر کن این همون دختره رئیس شرکت کیم هست که رابطش با اون مافیائه لو رفته
مرده دومی: اره همونه
ا/ت: چیکارم دارین
مرده اولی: هیچی فقط ازت یخورده پول میخوایم
ا/ت: پووولل.... من الان هیچی همرام نیست
مرده اولی: دوست پسر گرامیت یخورده پول به ما بدهکاره اگه تو بهمون ندی بد بلایی سر دوست پسرت میاد
ا/ت: نه خواهش میکنم کاری با اون نداشته باشین دنبالم بیاین بهتون پول میدم
مردا: اوکی
بردمشون به اتاقی که توش بودم
چمدون پولم رو بهشون دادم
ا/ت: بب... بیاین این برای شما
مرده دومی: چقدر توش پوله
ا/ت: ۱۵۰ میلیون
مرده اولی: ۵۰ میلیون کمه
ا/ت: خواهش میکنم ولم کنید دیگه چیزی ندارم
مرده دومی: چیکار کنیم
مرده اولی: اوممم.... ما کاریت نداریم فقط به یه شرط
ا/ت: چی؟ هر کاری بگید انجام میدم فقط کاری به جیمین نداشته باشین
مرده اولی: منو جیمین دوست بودیم قبلا و کم کم باهم دشمن شدیم منن... فقط میخوام یخورده اذیتش کنم
ا/ت: میخواین چیکار کنین
مرده اولی: تو باید از کره بری
ا/ت: چرا باید برم؟ ها؟
مرده اولی: میخوام یکم جیمین رو عذاب بدم میدونم چه حالی میگیره بعد اینکه تو گم شی و ازت خبری نباشه چقدر افسرده میشه
ا/ت: ولی این چه نفعی برای شما داره
مرده اولی: یه چیزی داره دیگه. برای پس فردا برات بلیط میگیرم برای کشور المان (همینجوری به ذهنم رسید😂) و تو باید برای همیشه بری و به کسی هم نباید بگی
ا/ت: باشه فقط کاری به جیمین نداشته باشین من هرجا بگید میرم
دو تا مرده رفتن
قرار بود برای همیشه برم پس تصمیم گرفتم فردا برم پیش جیمین
شب رو خوابیدم
فردا لباسام رو برداشتم و میخواستم برم خونه جیمین ولی چون پولی نداشتم مجبور شدم پیاده برم تا اونجا
رسیدم دم خونه جیمین
رفتم سمت یکی از بادیگارداش که دم در وایستاده بود
ا/ت: سلام ببخشید جیمین هست
بادیگارده: بله خونه هست
ا/ت: میتونم برم تو؟
بادیگارده: اول باید بهش بگیم بعدش میتونین برین
.....
ادامه توی پارت بعد.....
ا/ت ویو
ا/ت: بهتره از این خونه هم برم من اینجا فقط دردسرم و برای لونا هم دردسر درست میکنم
بلند شدم
یه چمدون برداشتم و وسایلم رو گذاشتم توش
گوشیم رو هم خاموش کردم کسی بهم زنگ نزنه
چمدون پول رو هم برداشتم و رفتم
رفتم توی یه مسافرخونه کوچیک و شب اونجا موندم
روز بعد
تا شب از خونه بیرون نرفتم
ولی دیگه نتونستم چون خیلی گشنم بود
قیافم رو پوشوندم و رفتم بیرون
یه چیزی خریدم و داشتم برمیگشتم سمت مسافرخونه که یهوو....
.
.
دیدم دو تا مرده دارن میان سمتم
دویدم تا ازشون دور شدم
رفتم تو یه کوچه تنگ و تاریک
فکر کردم گمم کردن
تا چرخیدم دیدم دم کوچه هستن
خواستم فرار کنم ولی از شانس بدم کوچه بن بست بود
دو تا مرده اومدن سمتم
ا/ت: خواهش میکنم ولم کنید
مرده اولی: صبر کن این همون دختره رئیس شرکت کیم هست که رابطش با اون مافیائه لو رفته
مرده دومی: اره همونه
ا/ت: چیکارم دارین
مرده اولی: هیچی فقط ازت یخورده پول میخوایم
ا/ت: پووولل.... من الان هیچی همرام نیست
مرده اولی: دوست پسر گرامیت یخورده پول به ما بدهکاره اگه تو بهمون ندی بد بلایی سر دوست پسرت میاد
ا/ت: نه خواهش میکنم کاری با اون نداشته باشین دنبالم بیاین بهتون پول میدم
مردا: اوکی
بردمشون به اتاقی که توش بودم
چمدون پولم رو بهشون دادم
ا/ت: بب... بیاین این برای شما
مرده دومی: چقدر توش پوله
ا/ت: ۱۵۰ میلیون
مرده اولی: ۵۰ میلیون کمه
ا/ت: خواهش میکنم ولم کنید دیگه چیزی ندارم
مرده دومی: چیکار کنیم
مرده اولی: اوممم.... ما کاریت نداریم فقط به یه شرط
ا/ت: چی؟ هر کاری بگید انجام میدم فقط کاری به جیمین نداشته باشین
مرده اولی: منو جیمین دوست بودیم قبلا و کم کم باهم دشمن شدیم منن... فقط میخوام یخورده اذیتش کنم
ا/ت: میخواین چیکار کنین
مرده اولی: تو باید از کره بری
ا/ت: چرا باید برم؟ ها؟
مرده اولی: میخوام یکم جیمین رو عذاب بدم میدونم چه حالی میگیره بعد اینکه تو گم شی و ازت خبری نباشه چقدر افسرده میشه
ا/ت: ولی این چه نفعی برای شما داره
مرده اولی: یه چیزی داره دیگه. برای پس فردا برات بلیط میگیرم برای کشور المان (همینجوری به ذهنم رسید😂) و تو باید برای همیشه بری و به کسی هم نباید بگی
ا/ت: باشه فقط کاری به جیمین نداشته باشین من هرجا بگید میرم
دو تا مرده رفتن
قرار بود برای همیشه برم پس تصمیم گرفتم فردا برم پیش جیمین
شب رو خوابیدم
فردا لباسام رو برداشتم و میخواستم برم خونه جیمین ولی چون پولی نداشتم مجبور شدم پیاده برم تا اونجا
رسیدم دم خونه جیمین
رفتم سمت یکی از بادیگارداش که دم در وایستاده بود
ا/ت: سلام ببخشید جیمین هست
بادیگارده: بله خونه هست
ا/ت: میتونم برم تو؟
بادیگارده: اول باید بهش بگیم بعدش میتونین برین
.....
ادامه توی پارت بعد.....
۱۲.۷k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.