چندپارتی جیمین پارت ۸
به من ۶۰ تا ضربه شلاق زدن که من بیهوش شدم
بعد چندساعت چشمامو باز کردم دیدم تو یه اتاقم و جیمین بالاسرم داره گریه میکنه
ویو جیمین
ا.ت بیهوش شده بود،یخورده ناراحت شدم تو اون حال دیدمش ،اون حق داشت،من بهش خیانت کردم و حالا اونو میخوام.ایندفعه از دستش نمیدم ♡
دیدم صورتش کبوده ،بخودم اومدم دیگه دارم گریه میکنم 💔
دیدم یهو بیدار شده
جیمین:ا.ت خوبی؟
ا.ت:چرا ولم نمیکنی برم؟
جیمین:ا.ت من غلط کردم،من معذرت میخوام که قدرتو ندونستم،من نمیخوام دوباره از دستت بدم 😭فقط یه من یه هفته وقت بده تا خودمو بهت ثابت کنم.
ویو ا.ت
دلم براش سوخت
حقیقتا دل خودمم براش تنگ شده بود
پس گفتم باید با خودم فک کنم همینجوری نمیشه که
ا.ت:باید فک کنم
جیمین:اشکال نداره هرچقدر میخوای فک کن❤️
ا.ت:ممنونم
جیمین:ا.ت میشه این چندروزی که میخوام فک کنی نری؟من خیلی تو این خونه تنهام🥺
دلم سوخت براش برای همین قبول کردم
شب شد خواستم بخوابم که یهو......
خماری 😈
شرط۱۵ تا لایک ۱۴ تا کامنت
بعد چندساعت چشمامو باز کردم دیدم تو یه اتاقم و جیمین بالاسرم داره گریه میکنه
ویو جیمین
ا.ت بیهوش شده بود،یخورده ناراحت شدم تو اون حال دیدمش ،اون حق داشت،من بهش خیانت کردم و حالا اونو میخوام.ایندفعه از دستش نمیدم ♡
دیدم صورتش کبوده ،بخودم اومدم دیگه دارم گریه میکنم 💔
دیدم یهو بیدار شده
جیمین:ا.ت خوبی؟
ا.ت:چرا ولم نمیکنی برم؟
جیمین:ا.ت من غلط کردم،من معذرت میخوام که قدرتو ندونستم،من نمیخوام دوباره از دستت بدم 😭فقط یه من یه هفته وقت بده تا خودمو بهت ثابت کنم.
ویو ا.ت
دلم براش سوخت
حقیقتا دل خودمم براش تنگ شده بود
پس گفتم باید با خودم فک کنم همینجوری نمیشه که
ا.ت:باید فک کنم
جیمین:اشکال نداره هرچقدر میخوای فک کن❤️
ا.ت:ممنونم
جیمین:ا.ت میشه این چندروزی که میخوام فک کنی نری؟من خیلی تو این خونه تنهام🥺
دلم سوخت براش برای همین قبول کردم
شب شد خواستم بخوابم که یهو......
خماری 😈
شرط۱۵ تا لایک ۱۴ تا کامنت
۵.۴k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.