part ⁴
حس خیلی خوبی داشتم جئون آدم جالبی بود،همه میگفتن ترسناکه ولی این فکرو نمیکنم
_هی بیا بشین
+عاو چیشده
_باید درباره وانگ حرف بزنیم
+خیلی خب{فلش بک}
_نامجون هیونگ
@چیشده کوک
_باید درباره یکی حرف بزنیم
@میشنوم
_وانگ،چی ازش میدونی
@خب وانگ...مثل اینکه قبلا باهاش مشکل داشتم،عا یادم اومد،صب کن ت دنبال چیی؟_خب وانگ یکیو اذیت میکرد حالا زیاد وارد اون قسمت نمیشم ولی میخوام بدونم چطوری میتونم برم رو مخش
@خب وانگ ت م*ا*ف*ی*ا*س*ت،بهتره کارای دانشگاهی انجام بدی،ت مشغول باش تا اطلاعات بیشتری پیدا کنم
_هف خیلی خب{زمان حال}
_کارای دانشگاهی چیه!؟
+خب،ریختن شیر،رنگ،آب و... ریختن غذاشون...اصلا فیلم میبینی؟
_نمیفهمم وقتی میتونیم بزنیمشون
+خب نمیخوایم اخراج شیم
_درسته
ا.ت ویو}داشتیم حرف میزدیم ک گوشی جئون زنگ خورد جواب داد و گذاشتش روی بلندگو و به مبل تکیه داد
@کوک معلوم هس کجایی
_عا...نامجون هیونگ امشب نمیام خونه
@کجایی؟
_عمارت جئون
@اونجا خاک خورده بود ک،چرا رفتی اونجا_یه مسئله ای پیش اومد اومدم اینجا
@باشه مراقب باش
_به جین هیونگ سلام برسون
@تو و جین هم ک کلا رو سر و کله همین
_خدافظ هیونگ{خنده}کوک گوشیو قطع کرد}_حصلم سر رفتههه
+عا منم
_چیکار کنیممم
+نمیدونممم
_برام داستان گنگستر شدنتو تعریف کن
+هف همش بخاطر خانواده،اگه اونا نبودن کسی منو ت دانشگاه حساب نمیکرد
_هوم،درسته
+وای چرا اینجوری ت_باشه واسا،چقدر ناراحتت کننده
+اصن به درد نمیخوری،خوابم میاد
_منو یاد یونگی هیونگ میندازییی
+خواببببب
_برو اتاق² همین طبقه بالا سرمونه
+شب بخیر مردک خرگوش نما
_بای بای گنگستر گریان
{کوک ویو}داشتم توی حیاط قدم میزدم،هوا سرد بود،اگه پیدامون کنن چی میشه!باید ذهنمو جم کنم،خب اونا خانواده قویین نمیدونم،شاید نباید نگران باشم،با صدای زنگ گوشیم به خدم اومدم
_واو جینننن
÷کوک گوش کن{جدی}
_چیشده؟
÷یه فیلم معرفی کن ترسناک نباشه ولی بقیه فک کنن ترسناکه
_چقدر خوردی؟
÷فک کنم زیاد بوده
_منو ایسگا نکن هیونگ
÷باشه دیگ تو ام ک هیچی بلد نیسی خدافظ بچه سال،عا منطقیه قطع کرد،صدای جیخ و داد از قسمت پشتی حیاط شنیدم و سریع دوییدم
◇آقااا_چیشده؟
◇نگم براتوننن
_حرفتو بزن دیگ{داد}
◇آقا تمام پول هامونو دزدیدن
_چی،مال کجا؟{داد}
◇هرچی پول نقد داشتیم
_وای بدبختی روی بدبختی،کار کی بوده؟کی جرعت کرده؟{داد}
◇آقا من نمیدونم ولی سریع تر میفهمم قربان
_باشه برو دیگ،الان باید چیکار کنم،هرچی داشتمو بردن،بهتره اینو به هیونگا بگم
هرچی بهشون زنگ میزدم جواب نمیدادن ک آخر سر شجاعتم رو جم کردم و به یونگی هیونگ زنگ زدم،که جواب داد
×معلوم هس نصفه شبی چی میخوای بچه؟_هیونگ واقعا باید کمکم کنی
×من تا صب خابم نمیبره یکی باید به من کمک کن
_گوش کن هیونگ
×نمیخوام
_هرچی پول داشتمو دزدیدن{داد}×چی...همشو؟
_همشو،الان باید چیکار کنم بقیه هم ک جواب نمیدن
×اونا اون پایین دارن خوش میگذرونن،کجایی الان؟
_عمارت خدمم
×منتظر باش الان میایم
_خیلی خب{قطع کردم}ورفتم داخل عمارت و داخل اتاقی ک پول هارو نگه میداشتم دیوار اتاق سوراخ بود
_هففف الان من چطوری همشو پس بگیریم،نباید بذارم ا.ت بفهمه من کیم،رفتم سمت اتاقش همین ک رسیدم اونجا در اتاق باز شد و ا.ت با قیافه خاب آلود اومد داخل
+عااااااا ترسوندیممم
_هف
+هی جئون،گشنمه
_عا منم بیا بریم یه چیزی بخوریم
+باشه
_هی بیا بشین
+عاو چیشده
_باید درباره وانگ حرف بزنیم
+خیلی خب{فلش بک}
_نامجون هیونگ
@چیشده کوک
_باید درباره یکی حرف بزنیم
@میشنوم
_وانگ،چی ازش میدونی
@خب وانگ...مثل اینکه قبلا باهاش مشکل داشتم،عا یادم اومد،صب کن ت دنبال چیی؟_خب وانگ یکیو اذیت میکرد حالا زیاد وارد اون قسمت نمیشم ولی میخوام بدونم چطوری میتونم برم رو مخش
@خب وانگ ت م*ا*ف*ی*ا*س*ت،بهتره کارای دانشگاهی انجام بدی،ت مشغول باش تا اطلاعات بیشتری پیدا کنم
_هف خیلی خب{زمان حال}
_کارای دانشگاهی چیه!؟
+خب،ریختن شیر،رنگ،آب و... ریختن غذاشون...اصلا فیلم میبینی؟
_نمیفهمم وقتی میتونیم بزنیمشون
+خب نمیخوایم اخراج شیم
_درسته
ا.ت ویو}داشتیم حرف میزدیم ک گوشی جئون زنگ خورد جواب داد و گذاشتش روی بلندگو و به مبل تکیه داد
@کوک معلوم هس کجایی
_عا...نامجون هیونگ امشب نمیام خونه
@کجایی؟
_عمارت جئون
@اونجا خاک خورده بود ک،چرا رفتی اونجا_یه مسئله ای پیش اومد اومدم اینجا
@باشه مراقب باش
_به جین هیونگ سلام برسون
@تو و جین هم ک کلا رو سر و کله همین
_خدافظ هیونگ{خنده}کوک گوشیو قطع کرد}_حصلم سر رفتههه
+عا منم
_چیکار کنیممم
+نمیدونممم
_برام داستان گنگستر شدنتو تعریف کن
+هف همش بخاطر خانواده،اگه اونا نبودن کسی منو ت دانشگاه حساب نمیکرد
_هوم،درسته
+وای چرا اینجوری ت_باشه واسا،چقدر ناراحتت کننده
+اصن به درد نمیخوری،خوابم میاد
_منو یاد یونگی هیونگ میندازییی
+خواببببب
_برو اتاق² همین طبقه بالا سرمونه
+شب بخیر مردک خرگوش نما
_بای بای گنگستر گریان
{کوک ویو}داشتم توی حیاط قدم میزدم،هوا سرد بود،اگه پیدامون کنن چی میشه!باید ذهنمو جم کنم،خب اونا خانواده قویین نمیدونم،شاید نباید نگران باشم،با صدای زنگ گوشیم به خدم اومدم
_واو جینننن
÷کوک گوش کن{جدی}
_چیشده؟
÷یه فیلم معرفی کن ترسناک نباشه ولی بقیه فک کنن ترسناکه
_چقدر خوردی؟
÷فک کنم زیاد بوده
_منو ایسگا نکن هیونگ
÷باشه دیگ تو ام ک هیچی بلد نیسی خدافظ بچه سال،عا منطقیه قطع کرد،صدای جیخ و داد از قسمت پشتی حیاط شنیدم و سریع دوییدم
◇آقااا_چیشده؟
◇نگم براتوننن
_حرفتو بزن دیگ{داد}
◇آقا تمام پول هامونو دزدیدن
_چی،مال کجا؟{داد}
◇هرچی پول نقد داشتیم
_وای بدبختی روی بدبختی،کار کی بوده؟کی جرعت کرده؟{داد}
◇آقا من نمیدونم ولی سریع تر میفهمم قربان
_باشه برو دیگ،الان باید چیکار کنم،هرچی داشتمو بردن،بهتره اینو به هیونگا بگم
هرچی بهشون زنگ میزدم جواب نمیدادن ک آخر سر شجاعتم رو جم کردم و به یونگی هیونگ زنگ زدم،که جواب داد
×معلوم هس نصفه شبی چی میخوای بچه؟_هیونگ واقعا باید کمکم کنی
×من تا صب خابم نمیبره یکی باید به من کمک کن
_گوش کن هیونگ
×نمیخوام
_هرچی پول داشتمو دزدیدن{داد}×چی...همشو؟
_همشو،الان باید چیکار کنم بقیه هم ک جواب نمیدن
×اونا اون پایین دارن خوش میگذرونن،کجایی الان؟
_عمارت خدمم
×منتظر باش الان میایم
_خیلی خب{قطع کردم}ورفتم داخل عمارت و داخل اتاقی ک پول هارو نگه میداشتم دیوار اتاق سوراخ بود
_هففف الان من چطوری همشو پس بگیریم،نباید بذارم ا.ت بفهمه من کیم،رفتم سمت اتاقش همین ک رسیدم اونجا در اتاق باز شد و ا.ت با قیافه خاب آلود اومد داخل
+عااااااا ترسوندیممم
_هف
+هی جئون،گشنمه
_عا منم بیا بریم یه چیزی بخوریم
+باشه
۷.۷k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.