PART 16
♡My Wrong♡
×خوب بیین (مثلا توضیح داد *
+ م
ادامه داستان
+من نمیتونم
_ کجای این سخته
× راس میگه دیگه بیا وسط اونجا بگو من دوس دختر جونگکوک و فقط یه زره عشقم مشقم کن تمام
_ یا اینجوری نگو که هالا
+ باشه
_ چی (تعجب )
× واقعا (تعجب )
+ به یه شرط
_ شرط هم میخوای بزاری
+ یا شرط رو قبول کن یا من قبول نمیکنم
_ برو سرکارت یکی دیگه رو میاریم (عصبانی )
+باشه
《پامیشه بره 》که تهرونگ که جلو در ایستاده جلوش رو میگیره
× یا چرا جوش میاری حالا توافق میکنیم
_چیو توافق میکنیم
× (چشمغره که کنار بیا )
_ باشه بیا بشین
+اوکی
《ا/ت میشینه》
_میشنوم
+ باید بزاری برم
_ هه هه هه که بری فرار کنی با پلیس هالو بدی
+این کار رو نمیکنم به پلیس ها لوت نمیدم
_ یهپلیس میگه به پلیس ها لوت نمیدم
فکر کردی مناحمقم
+ من کی گفتم پلیسم
_ تو جایوسیم رو کردی پس پلیسی
+ ای خدا برگشتیم سر خونه اول که میگم من نه جاسوسم نه پلیس
من یه شهروند سادم
_ دو رو غ نَ گو 😡( حجی حرف میزنه )
+ دو رو غ نِ می گم 😡( حجی )
_ با. من. درست. صحبت. کن. ( با داد )
+نَ کُ نَ م( با داد )
× یایا یا بسه دیگه مثل سگ و گربه پاچه همو نگیرید
+ خو بیین چی میگه
× راس میگه چرا اینجوری میکنی مگه بچیی ( روبه کوک )
_ خودش که بدتر حرف میزنه
×تو اول شروع کردی .
_ تو الان داری طرف اونو میگیری
× نه ا/ت چرا عضیت میکنی یه شب هست دیگه قبول کن
+ باشه
× اوکی _ اوکی ( هم کوک و هم تهیونگ باهم میگن اوکی )
+ خوب من چیکار کنم
_ به جیمین میگم یه لباس برات بیاره که فردا شب بپوش
+ اوکی فقط ساعت چند هست
_ساعت ۸ راه بیفتیم ساعت ۱۰ میرسیم
+اووووووو دیره چقدر
_ اوهوم _ ( مکث کوتاه ) خوب حالا هرچی
_ صبح جیمین لباست رو میاره چند نفر هم میان برای آریش
+ باشه
( ا/ت از تهیونگ رد میشه و میره بیرون )
هوی هوی باتوام ( کلمه آخر با داد )
ویوی ا/ت
قبول کردم البته مجبور شدم یه فکر های خوب دارم 😁😁
همینجوری در اَن درآن مغزم بودم که یه صدایی شنیدم
《هوی هوی باتوام》
کی ....
×خوب بیین (مثلا توضیح داد *
+ م
ادامه داستان
+من نمیتونم
_ کجای این سخته
× راس میگه دیگه بیا وسط اونجا بگو من دوس دختر جونگکوک و فقط یه زره عشقم مشقم کن تمام
_ یا اینجوری نگو که هالا
+ باشه
_ چی (تعجب )
× واقعا (تعجب )
+ به یه شرط
_ شرط هم میخوای بزاری
+ یا شرط رو قبول کن یا من قبول نمیکنم
_ برو سرکارت یکی دیگه رو میاریم (عصبانی )
+باشه
《پامیشه بره 》که تهرونگ که جلو در ایستاده جلوش رو میگیره
× یا چرا جوش میاری حالا توافق میکنیم
_چیو توافق میکنیم
× (چشمغره که کنار بیا )
_ باشه بیا بشین
+اوکی
《ا/ت میشینه》
_میشنوم
+ باید بزاری برم
_ هه هه هه که بری فرار کنی با پلیس هالو بدی
+این کار رو نمیکنم به پلیس ها لوت نمیدم
_ یهپلیس میگه به پلیس ها لوت نمیدم
فکر کردی مناحمقم
+ من کی گفتم پلیسم
_ تو جایوسیم رو کردی پس پلیسی
+ ای خدا برگشتیم سر خونه اول که میگم من نه جاسوسم نه پلیس
من یه شهروند سادم
_ دو رو غ نَ گو 😡( حجی حرف میزنه )
+ دو رو غ نِ می گم 😡( حجی )
_ با. من. درست. صحبت. کن. ( با داد )
+نَ کُ نَ م( با داد )
× یایا یا بسه دیگه مثل سگ و گربه پاچه همو نگیرید
+ خو بیین چی میگه
× راس میگه چرا اینجوری میکنی مگه بچیی ( روبه کوک )
_ خودش که بدتر حرف میزنه
×تو اول شروع کردی .
_ تو الان داری طرف اونو میگیری
× نه ا/ت چرا عضیت میکنی یه شب هست دیگه قبول کن
+ باشه
× اوکی _ اوکی ( هم کوک و هم تهیونگ باهم میگن اوکی )
+ خوب من چیکار کنم
_ به جیمین میگم یه لباس برات بیاره که فردا شب بپوش
+ اوکی فقط ساعت چند هست
_ساعت ۸ راه بیفتیم ساعت ۱۰ میرسیم
+اووووووو دیره چقدر
_ اوهوم _ ( مکث کوتاه ) خوب حالا هرچی
_ صبح جیمین لباست رو میاره چند نفر هم میان برای آریش
+ باشه
( ا/ت از تهیونگ رد میشه و میره بیرون )
هوی هوی باتوام ( کلمه آخر با داد )
ویوی ا/ت
قبول کردم البته مجبور شدم یه فکر های خوب دارم 😁😁
همینجوری در اَن درآن مغزم بودم که یه صدایی شنیدم
《هوی هوی باتوام》
کی ....
۳.۲k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.