پارت ۳۶ *My alpha*
تهیونگ با تاسف سری تکون داد و به سمت ماشینش حرکت کرد...خب زخم دستش از چند دقیقه قبل خیلی بهتر شده بود و تا چند دقیقه دیگه کاملا از بین میرفت و بهتر بود سولمین متوجه اش نمیشد تا سوال پیچشش نکنه.
روی صندلی ماشین نشست و سولمین هم کنارش نشست.
ماشین رو روشن کرد و به سمت پک روند....سولمین حرفی نمیزد و هر دو دقیقه یکبار به دست تهیونگ نگاهی مینداخت
بعد از چند دقیقه سکوت سولمین پرسید
"تهیونگ؟!"
"بله"
"چرا وقتی کنار چانیول بودیم اون شکلی شدی؟"
تهیونگ با کمی مکث و تردید جواب داد
"الان وقت خوبی نیست تا توضیح بدم سولی"
"چرا بگو...لطفا..چانیول گفت یه مشکلی داری"
تهیونگ اخم کرد و گفت
"گفتم الان نه"
"منم گفتم الانبگو"
"نمیشه سولی"
"منم دقیقا میخوام بدونم چرا نمیشه"
تهیونگ جوابی نداد و سولی دوباره گفت
"تو به من اعتماد نداری؟"
تهیونگ با نیشخند پرسید
"باید داشته باشم؟"
سولمین با حرص جواب داد
"اره باید داشته باشی من جفتتم"
"دلیل اصلی نگفتنم این نیست"
"هر دلیل کوفتیی داری به من ربطی نداره بگو"
"سولی اگه بهت بگم متوجه هیچی نمیشی"
"چرا میفهمم بگو"
"برگشتیم پک میگم"
سولمین سکوت کرد و چیزی نگفت
روی صندلی ماشین نشست و سولمین هم کنارش نشست.
ماشین رو روشن کرد و به سمت پک روند....سولمین حرفی نمیزد و هر دو دقیقه یکبار به دست تهیونگ نگاهی مینداخت
بعد از چند دقیقه سکوت سولمین پرسید
"تهیونگ؟!"
"بله"
"چرا وقتی کنار چانیول بودیم اون شکلی شدی؟"
تهیونگ با کمی مکث و تردید جواب داد
"الان وقت خوبی نیست تا توضیح بدم سولی"
"چرا بگو...لطفا..چانیول گفت یه مشکلی داری"
تهیونگ اخم کرد و گفت
"گفتم الان نه"
"منم گفتم الانبگو"
"نمیشه سولی"
"منم دقیقا میخوام بدونم چرا نمیشه"
تهیونگ جوابی نداد و سولی دوباره گفت
"تو به من اعتماد نداری؟"
تهیونگ با نیشخند پرسید
"باید داشته باشم؟"
سولمین با حرص جواب داد
"اره باید داشته باشی من جفتتم"
"دلیل اصلی نگفتنم این نیست"
"هر دلیل کوفتیی داری به من ربطی نداره بگو"
"سولی اگه بهت بگم متوجه هیچی نمیشی"
"چرا میفهمم بگو"
"برگشتیم پک میگم"
سولمین سکوت کرد و چیزی نگفت
۵۴.۱k
۰۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.