خون اشام جذاب من(part 4)
خون اشام جذاب من(part 4)
*ا/ت ویو
اومد نزدیک گردنم میخواست گاز بگیره که گفت
+اهه لعنتی حسش نیست الان
+یه چیز دیگه میخوام
_چ...چی
+لبات
_هااا
سریع گردنمو گرفت و لباشو کوبوند روی لبام
مک میزد و میخورد
من همکاری نمیکردم تقلا میکردم که دستامو گرفت و بالای سرم پین کرد
+مثه ی دختر خوب همکاری کن فهمیدی
_اوهوم
+خوبه گرل
دوباره شروع کرد و منم باهاش همکاری میکردم
بعد چند دقیقه جدا شد و گفت
+حیف کار دارم وگرنه امروزو برات میساختم
و رفت بیرون
خدایااا این الان چی بود
یعنی برگرده میخواد چیکار کنه خدایااا
*دو ساعت بعد
تو اتاق خوابیده بودن که در محکم باز شد و بسته شد و یکی خودشو انداخت روی تخت
ترسیدم و یهو از خواب پریدم کسی که اومده بودو زدم
_بیشور حداقل یه....
+خب(عصبی)
_چیز من من نمیدونستم تویی
+نه بابا
_لطفا کاریم نداشته باش
+باید یه کار کنی تا کامل ببخشمت
_چی
+تورو میخوام
_چی منو
+اره
اومد نزدیکم و گردنمو گاز گرفت
_اخخخخخخخخ
+هیسس ساکت
ادامه دارد...
*ا/ت ویو
اومد نزدیک گردنم میخواست گاز بگیره که گفت
+اهه لعنتی حسش نیست الان
+یه چیز دیگه میخوام
_چ...چی
+لبات
_هااا
سریع گردنمو گرفت و لباشو کوبوند روی لبام
مک میزد و میخورد
من همکاری نمیکردم تقلا میکردم که دستامو گرفت و بالای سرم پین کرد
+مثه ی دختر خوب همکاری کن فهمیدی
_اوهوم
+خوبه گرل
دوباره شروع کرد و منم باهاش همکاری میکردم
بعد چند دقیقه جدا شد و گفت
+حیف کار دارم وگرنه امروزو برات میساختم
و رفت بیرون
خدایااا این الان چی بود
یعنی برگرده میخواد چیکار کنه خدایااا
*دو ساعت بعد
تو اتاق خوابیده بودن که در محکم باز شد و بسته شد و یکی خودشو انداخت روی تخت
ترسیدم و یهو از خواب پریدم کسی که اومده بودو زدم
_بیشور حداقل یه....
+خب(عصبی)
_چیز من من نمیدونستم تویی
+نه بابا
_لطفا کاریم نداشته باش
+باید یه کار کنی تا کامل ببخشمت
_چی
+تورو میخوام
_چی منو
+اره
اومد نزدیکم و گردنمو گاز گرفت
_اخخخخخخخخ
+هیسس ساکت
ادامه دارد...
۴.۸k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲