مافیای من ♥️🕸
ات : تو چیکار می کنی ( با حالت ارم و تکه تکه )
سهون : با این چاقویی که خوردی فکر نکنم خودت هم زنده بمونی
ات رو انداحتن زمین و زود رفتن
ایو ویو
ات رفت سرویس هندز نیومده بود نگران شدم شاید چیزی شده باشه یهو لیا امد
لیا : ات کجاس
ایو : عه امد ی رفته سرویس ات خیلی طول کشیده
باهم رفتن سرویس وقتی داشتن می رفتن چند تا وختر از کنار اونا گذشت ( همون سهون اینا ) رفتن دیدن ات افتاده زمین
ایو جیغ گشید
لیا،: ات ات پاشوووو
ات : لیا بچم ( تکه تکه گفت
لیا : هیس ارم باش فقط نفس یکش
ایو زنگ زد آمبولانس
بردن بیمارستان و ات رو بردن اتاق عمل چند دقیقه بعد به گوشی ات جیمین زنگ زد
جیمین ویو
از سرکار برگشتم دیدم ات نیس زنگ زدم به ات
جیمین : الو معلوم هس کجایی کجا رفتی بدون دجازه من
ایو : الو جیمین ( با حالت تکه تکه و بغض دار
جیمین : ایو گوشی ات دست تو چیکار می کنه ات پیش توعه
ایو : اره پیش منه
جیمین : خیالم راحت شد فکر کردم تنهایی رفته بیرون میشه گوشی رو بدی به خودش
ایو : ات نمی تونه جوابت رو بده ( با لکنت )
جیمین : الووو ایوووو چرا نمی تونه جواب بده
ایو شروع کرد به گریه کردن لیا اند گوشی رو گرفت
جیمیم : الو ایوووو چی شده ات کجاس
لیا : الو جیمین
جیمین : لیا ات کجاس
لیا : اتاق عمل ( با لکنت
جیمین : چییییی
لیا : ات چاقو خرد ( تکه اخر رو با گریه گفت
جیمین : چیییی چی میگی کدوم بیمارستان
ادرس رو دا جیمین امد
جیمین : ات کجاس
ایو : هنوز اتاق عمله
جیمین ؛ چه طو این اتنفاق افتاد
لیا : رفنه بودیم بیرون
جیمین: چی ( باداد )
همین همون موقع ها کوک و ته امدن
کوک : جیمین چی شده
جیمین : لیا درست حسابی بگو ببینم
ایو : ات رفت سرویس خیلی طول کشید وقتی رفتیم دیدیم چاقو خورده ( دوباره گریه کرد
جیمین : شما چه طور تنهاش گذاشتین ( باداد )
ته : جیمین داد نزن
جیمیم : دوس دارم داد می زنم به هیچ کس مربوط نیس
جیمین : لیا منو ببین اگر اتفاقی برای ات بیوفته همش تقصیر شماس ( باداد
کو ک: جیمین ( باداد )
کو ک: منم بلدم داد بزنم تو حق نداری سرش داد بزنی
جیمین ؛ کوک عشق من داره رو تخت جون میدی تو داری میگی داد نزنم
ته : جیمین ارم باش
کوک : زن من چیگار کنه
جیمین : زن تو گفته بریم بیرون اون روز هم امدن من نزاشتم
کوک : دلیل نمیشه سرش داد بزنی
ته : کوک تو هم کوتاه بیا
لیا و ایو هم داشتن گریه می کردن
جیمین : اگر بلایی سر ات بیاد هیچ کدمتون نمی بخشم همش شما کردین هی گفتین بریم لباس بگیریم انقدر واجب بود
ایو : جیمین خفه شو اون قبل از اینکه زن تو باشه دوست منه خواهر منه من از بچه گی باهاشم منم دوس نداشتم این بلا سرش بیاد ( با داد )
ته : ایوووو ارم باش
جیمین : اره داد بزن اصلا همش تقصیر منه من گفتم بریم بیرون ( به خدااا همشون دیوانه شدن )
کوک رفت پیش جیمین
کوک : بیا بشین
جیمین : عشقم نفسم داره جون میده من اینجا بشینم
جیمین : یک تار مو از سر ات کم شه تیکه تیکه تون می کنگ ( باداد )
یهو ته به جیمین سیلی زد
ته : بسه هی هیچی نمیگم ( باداد )
ته : ایو و لیا چسکار کنن
ته جیمین رو بغل کرد ( نه به اون سیلی زدنش نه به این بغل کردنش )
ته : ارم باش ات سالمه فقط این سیلی رو زدم بدونی داری چیگار می کنی
یهو دکتر امد
جیمین : خب
دکتر :
جقدرررر کرممم دارم من 😂💔
شرایط
بالای ۴۰ لایک
کامنت بالای ۳۰
سهون : با این چاقویی که خوردی فکر نکنم خودت هم زنده بمونی
ات رو انداحتن زمین و زود رفتن
ایو ویو
ات رفت سرویس هندز نیومده بود نگران شدم شاید چیزی شده باشه یهو لیا امد
لیا : ات کجاس
ایو : عه امد ی رفته سرویس ات خیلی طول کشیده
باهم رفتن سرویس وقتی داشتن می رفتن چند تا وختر از کنار اونا گذشت ( همون سهون اینا ) رفتن دیدن ات افتاده زمین
ایو جیغ گشید
لیا،: ات ات پاشوووو
ات : لیا بچم ( تکه تکه گفت
لیا : هیس ارم باش فقط نفس یکش
ایو زنگ زد آمبولانس
بردن بیمارستان و ات رو بردن اتاق عمل چند دقیقه بعد به گوشی ات جیمین زنگ زد
جیمین ویو
از سرکار برگشتم دیدم ات نیس زنگ زدم به ات
جیمین : الو معلوم هس کجایی کجا رفتی بدون دجازه من
ایو : الو جیمین ( با حالت تکه تکه و بغض دار
جیمین : ایو گوشی ات دست تو چیکار می کنه ات پیش توعه
ایو : اره پیش منه
جیمین : خیالم راحت شد فکر کردم تنهایی رفته بیرون میشه گوشی رو بدی به خودش
ایو : ات نمی تونه جوابت رو بده ( با لکنت )
جیمین : الووو ایوووو چرا نمی تونه جواب بده
ایو شروع کرد به گریه کردن لیا اند گوشی رو گرفت
جیمیم : الو ایوووو چی شده ات کجاس
لیا : الو جیمین
جیمین : لیا ات کجاس
لیا : اتاق عمل ( با لکنت
جیمین : چییییی
لیا : ات چاقو خرد ( تکه اخر رو با گریه گفت
جیمین : چیییی چی میگی کدوم بیمارستان
ادرس رو دا جیمین امد
جیمین : ات کجاس
ایو : هنوز اتاق عمله
جیمین ؛ چه طو این اتنفاق افتاد
لیا : رفنه بودیم بیرون
جیمین: چی ( باداد )
همین همون موقع ها کوک و ته امدن
کوک : جیمین چی شده
جیمین : لیا درست حسابی بگو ببینم
ایو : ات رفت سرویس خیلی طول کشید وقتی رفتیم دیدیم چاقو خورده ( دوباره گریه کرد
جیمین : شما چه طور تنهاش گذاشتین ( باداد )
ته : جیمین داد نزن
جیمیم : دوس دارم داد می زنم به هیچ کس مربوط نیس
جیمین : لیا منو ببین اگر اتفاقی برای ات بیوفته همش تقصیر شماس ( باداد
کو ک: جیمین ( باداد )
کو ک: منم بلدم داد بزنم تو حق نداری سرش داد بزنی
جیمین ؛ کوک عشق من داره رو تخت جون میدی تو داری میگی داد نزنم
ته : جیمین ارم باش
کوک : زن من چیگار کنه
جیمین : زن تو گفته بریم بیرون اون روز هم امدن من نزاشتم
کوک : دلیل نمیشه سرش داد بزنی
ته : کوک تو هم کوتاه بیا
لیا و ایو هم داشتن گریه می کردن
جیمین : اگر بلایی سر ات بیاد هیچ کدمتون نمی بخشم همش شما کردین هی گفتین بریم لباس بگیریم انقدر واجب بود
ایو : جیمین خفه شو اون قبل از اینکه زن تو باشه دوست منه خواهر منه من از بچه گی باهاشم منم دوس نداشتم این بلا سرش بیاد ( با داد )
ته : ایوووو ارم باش
جیمین : اره داد بزن اصلا همش تقصیر منه من گفتم بریم بیرون ( به خدااا همشون دیوانه شدن )
کوک رفت پیش جیمین
کوک : بیا بشین
جیمین : عشقم نفسم داره جون میده من اینجا بشینم
جیمین : یک تار مو از سر ات کم شه تیکه تیکه تون می کنگ ( باداد )
یهو ته به جیمین سیلی زد
ته : بسه هی هیچی نمیگم ( باداد )
ته : ایو و لیا چسکار کنن
ته جیمین رو بغل کرد ( نه به اون سیلی زدنش نه به این بغل کردنش )
ته : ارم باش ات سالمه فقط این سیلی رو زدم بدونی داری چیگار می کنی
یهو دکتر امد
جیمین : خب
دکتر :
جقدرررر کرممم دارم من 😂💔
شرایط
بالای ۴۰ لایک
کامنت بالای ۳۰
۲۴.۹k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.