پارت۱۵
ویو جیا
-مگه خواب نبودی
+نه بیدار بودم
-من واقعا معذرت میخوام نمیخوا....
که حرفش با گذاشتن لب..ام..روی لب..اش قطع شد اولش توی شک بود ولی بعدش اونم باهام همکاری میکرد.... بعد از اینکه نفس کم آوردیم از هم دیگه جدا شدیم منو بیشتر به خودش چسبوند و بغلم کرد
-میدونیخیلی دوست دارم
+آره بیشتر از هر آدمی میدونم چون منم دوست دارم
-ببخشید
+اشکالی ندارد
-بیا شام بخوریم و بخوابیم فردا مدرسه داریم
+باشه
خواستم از تخت بلند شد که
-کجا
+غذا درست کنم
-نوچ غذا با من تو استراحت کن
+باشه پس اینم میشه تنبیهت
-تنبیهه چی
+اینکه یادت رفت با سومیکات کنی
-اها من رفتم
+باشه برو اگه غذا بد باشه تا فردا حق نداری بهم دست بزنی
-چیییی این عادلانه نیست
+چرا هست
-اوففف باشه
+آفرین
از اتاق خارج شد منم روی تخت نشستم که صدای زنگ گوشیم اومد از بیرون اتاق میومد خواستم بلند شم که صدا قطع شد بعد از چند دقیقه صدای داد زدن جونگکوک اومد از اتاق خارج شدم و با عجله به سمت جونگکوک رفتم که گوشیم دستش بود و داشت با عصبانیت حرف میزد بعد از تموم شدن حرفاش گوشی رو روی زمین انداخت و به سمتم اومد و ......
ادامه دارد
-مگه خواب نبودی
+نه بیدار بودم
-من واقعا معذرت میخوام نمیخوا....
که حرفش با گذاشتن لب..ام..روی لب..اش قطع شد اولش توی شک بود ولی بعدش اونم باهام همکاری میکرد.... بعد از اینکه نفس کم آوردیم از هم دیگه جدا شدیم منو بیشتر به خودش چسبوند و بغلم کرد
-میدونیخیلی دوست دارم
+آره بیشتر از هر آدمی میدونم چون منم دوست دارم
-ببخشید
+اشکالی ندارد
-بیا شام بخوریم و بخوابیم فردا مدرسه داریم
+باشه
خواستم از تخت بلند شد که
-کجا
+غذا درست کنم
-نوچ غذا با من تو استراحت کن
+باشه پس اینم میشه تنبیهت
-تنبیهه چی
+اینکه یادت رفت با سومیکات کنی
-اها من رفتم
+باشه برو اگه غذا بد باشه تا فردا حق نداری بهم دست بزنی
-چیییی این عادلانه نیست
+چرا هست
-اوففف باشه
+آفرین
از اتاق خارج شد منم روی تخت نشستم که صدای زنگ گوشیم اومد از بیرون اتاق میومد خواستم بلند شم که صدا قطع شد بعد از چند دقیقه صدای داد زدن جونگکوک اومد از اتاق خارج شدم و با عجله به سمت جونگکوک رفتم که گوشیم دستش بود و داشت با عصبانیت حرف میزد بعد از تموم شدن حرفاش گوشی رو روی زمین انداخت و به سمتم اومد و ......
ادامه دارد
۲.۶k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.