mosio part③
نیسا=ببینم اون دوست پسرته؟
ا/ت=کی؟
نیسا=همون لاله...
ا/ت=نه...
نیسا=عه؟...تتوشو درمیارم..
و بعد نیسا و نوچه هاش رفتن
ا/ت=عن...
پاشدم رفتم تو کتابخونه...
هیچچچچچچچ احمقی اونجا نیست...
تهیونگ اومد تو کتابخونه
عه یه احمق مثه من...
ا/ت=سلام..
تهیونگ لبخند زد
نشست رو صندلیه روبرو
ا/ت=خبببب...یکم زبان اشاره یادم بده...
نزدیکه ۵ ۶ ساعت کلاسارو پیچوندیم و الان میتونم با زبانه اشاره صحبت کنم
(گایز اگه میبینین برای تهیونگم دیالوگ میزارم تهیونگ اونارو با زبانه اشاره میگه)
و زنگه آخرم خورد...
ا/ت=تهیونگااا بریم
تهیونگ=باش
بیرون از مدرسه داشتین قدم میزدین
ا/ت=ام...خونتون کجاست؟
تهیونگ=خونه ی ما اگه اشتباه نکنم دو کوچه پایین تر از خونل ما میشه
ا/ت=پس بیا از این به بعد مدرسه رو راهشو باهم بریم...
تهیونگ=قبول
ا/ت و تهیونگ لبخند زدن
تهیونگ=میگم تو خواهر برادر داری؟
ا/ت=انیچی انیچی....من تک فرزندم
تهیونگ=منم
ا/ت=البته خوش میگذره تکی ولییی...
به تهیونگ نگاه کردم
چسبیدم و بازوش و گرفتم
ا/ت=تو اوپای من بشو...
تهیونگ خندید
تهیونگ=قبوله!...من اوپای تو میشم...
خندیدم
ا/ت=حالا که اوپای منی یدونه بستنی واسم میخری؟🥺
تهیونگ=بله بله
منو تهیونگ رفتیم و نشستیم به بستنی خوردن
کته تهیونگ هنوز تنم بود
بعده بستنی اتوبوسم اومد
ا/ت=یا تهیونگا اتوبوسم اومد...بابته بستنی خیلی خیلی ممنونم و کتتـــ
تهیونگ=نه نگهش دار
ا/ت=نگهش دارم!؟
تهیونگ=اره ماله تو
ا/ت=آو....خب...ممنونم!...
لبخند زدم و سواره اتوبوس شدم
in home*
رسیدم خوته و بقه معمول تنها مامان بابا همیشه سره کارن...
کته تهیونگ و دراوردم...
بوش کردم...
وای که چه بوی خوبی میدادددددخسعسخسلسسقلا
لبخند زدم و کتشو به گیره زدم
ا/ت=کی؟
نیسا=همون لاله...
ا/ت=نه...
نیسا=عه؟...تتوشو درمیارم..
و بعد نیسا و نوچه هاش رفتن
ا/ت=عن...
پاشدم رفتم تو کتابخونه...
هیچچچچچچچ احمقی اونجا نیست...
تهیونگ اومد تو کتابخونه
عه یه احمق مثه من...
ا/ت=سلام..
تهیونگ لبخند زد
نشست رو صندلیه روبرو
ا/ت=خبببب...یکم زبان اشاره یادم بده...
نزدیکه ۵ ۶ ساعت کلاسارو پیچوندیم و الان میتونم با زبانه اشاره صحبت کنم
(گایز اگه میبینین برای تهیونگم دیالوگ میزارم تهیونگ اونارو با زبانه اشاره میگه)
و زنگه آخرم خورد...
ا/ت=تهیونگااا بریم
تهیونگ=باش
بیرون از مدرسه داشتین قدم میزدین
ا/ت=ام...خونتون کجاست؟
تهیونگ=خونه ی ما اگه اشتباه نکنم دو کوچه پایین تر از خونل ما میشه
ا/ت=پس بیا از این به بعد مدرسه رو راهشو باهم بریم...
تهیونگ=قبول
ا/ت و تهیونگ لبخند زدن
تهیونگ=میگم تو خواهر برادر داری؟
ا/ت=انیچی انیچی....من تک فرزندم
تهیونگ=منم
ا/ت=البته خوش میگذره تکی ولییی...
به تهیونگ نگاه کردم
چسبیدم و بازوش و گرفتم
ا/ت=تو اوپای من بشو...
تهیونگ خندید
تهیونگ=قبوله!...من اوپای تو میشم...
خندیدم
ا/ت=حالا که اوپای منی یدونه بستنی واسم میخری؟🥺
تهیونگ=بله بله
منو تهیونگ رفتیم و نشستیم به بستنی خوردن
کته تهیونگ هنوز تنم بود
بعده بستنی اتوبوسم اومد
ا/ت=یا تهیونگا اتوبوسم اومد...بابته بستنی خیلی خیلی ممنونم و کتتـــ
تهیونگ=نه نگهش دار
ا/ت=نگهش دارم!؟
تهیونگ=اره ماله تو
ا/ت=آو....خب...ممنونم!...
لبخند زدم و سواره اتوبوس شدم
in home*
رسیدم خوته و بقه معمول تنها مامان بابا همیشه سره کارن...
کته تهیونگ و دراوردم...
بوش کردم...
وای که چه بوی خوبی میدادددددخسعسخسلسسقلا
لبخند زدم و کتشو به گیره زدم
۱۶۶.۱k
۰۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.