رویای اشنا part 10
ویو جونگ کوک
از اتاق اومدم بیرون، رفتم پایین که در باز شد و تهیونگ و شوگا اومدن داخل
_سلام کجا بودین
☆ رفتیم تا وسایل رو بگیریم تا وقتی خواستیم به چانگ وو حمله کنیم چیزی کم نیاریم
٪ امشب باید به کیونگ و هوان و یونجی بگیم
_اوکی
☆ وایی خوابم میاد. شام چی داریم؟
_ در حال حاظر هیچی(😁)
٪ واقعا؟!(😐)
☆ جونگ کوک این همه وقت تو خونه بودی چرا هیچی درست نکردی
_ داشتم اطلاعات چانگ وو رو دوباره میخوندم تا چیزی رو از جا نندازم، بعدشم جونگ هوان میخواد شام درست کنه
٪ هوف خدایا شکرت بالاخره قراره یه غذای درست و حسابی بخوریم
_هیونگ! این جای تشکر کردنته. این همه سال براتون غذا درست کردم
☆ تهیونگ خوشت میاد بچه رو اذیت کنی(😐)
٪ اره😁
☆ (نفس عمیق) جونگ کوک دست پخت تو خیلی هم خوبه منظور تهیونگ این بود که قراره یه غذای جدید بخوریم
_ باشه
خب ببخشید اگه این پارت کم بود دیگه وقت نکردم بنویسم ادامش میوفته برای بعد بیست و دوم❤
از اتاق اومدم بیرون، رفتم پایین که در باز شد و تهیونگ و شوگا اومدن داخل
_سلام کجا بودین
☆ رفتیم تا وسایل رو بگیریم تا وقتی خواستیم به چانگ وو حمله کنیم چیزی کم نیاریم
٪ امشب باید به کیونگ و هوان و یونجی بگیم
_اوکی
☆ وایی خوابم میاد. شام چی داریم؟
_ در حال حاظر هیچی(😁)
٪ واقعا؟!(😐)
☆ جونگ کوک این همه وقت تو خونه بودی چرا هیچی درست نکردی
_ داشتم اطلاعات چانگ وو رو دوباره میخوندم تا چیزی رو از جا نندازم، بعدشم جونگ هوان میخواد شام درست کنه
٪ هوف خدایا شکرت بالاخره قراره یه غذای درست و حسابی بخوریم
_هیونگ! این جای تشکر کردنته. این همه سال براتون غذا درست کردم
☆ تهیونگ خوشت میاد بچه رو اذیت کنی(😐)
٪ اره😁
☆ (نفس عمیق) جونگ کوک دست پخت تو خیلی هم خوبه منظور تهیونگ این بود که قراره یه غذای جدید بخوریم
_ باشه
خب ببخشید اگه این پارت کم بود دیگه وقت نکردم بنویسم ادامش میوفته برای بعد بیست و دوم❤
۵.۹k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.