فیک گنگ مافیایی سیاه پارت 13

فیک گنگ مافیایی سیاه
پارت 13

ویو سومی
+: خب اقایون چی میل میفرمایید تا برم بگیرم بخورید؟
£: من خب...بزار ببینم...
_: وایسا...بهتره از این بسته غذا ها بگیری که توشون چهار یا پنج تا نوع غذا هست (ادمین: ببخشید بچه ها اسمشون رو نمیدونم...ولی میدونید که منظورم چی که؟)
✓: اره از اونا خوبه...البته درسته که با خوردشون درست سیر نمیشه ادم ولی...بهتر از هیچی هست
£: خب حالا که همه موافقید...باشه پس از همونا بگیر...برای خودت هم بگیر
+: خوبه...من رفتم
✓: وایستا...بیا کارت من رو ببر
ازش گرفتم
+: خب دیگه من رفتم...زود برمیگردم...راستی اگه دستیار بوگو به هوش اومد نگهش دارید تا من بیام
رفتم و سوار ون شدم و رفتم شهر اولین فروشگاهی که دیدم واردش شدم و رفتم داخل خرید های لازم رو کردم و رفتم حساب کردم و رفتم سوار ون شدم خرید ها رو داخل صندوق عقب ون گذاشتم. و حرکت کردم، رسیدم دیدم که با یه حالت پوکر نشستن براشون بوق زدم تا بفهمن اومدم، ون رو یه جا پارک کردم و اومدم ازش پایین و بسته های غذا رو بینشون پخش کردم و همین که خواستیم بسمالله بگیم و بخوریم فهمیدم از داخل ماشینی که دستیار بوگو داخلش گذاشته بودیم یه صداهایی میاد انگار داره داد میزنه

🄲🄾🄽🅃🄸🄽🅄🄴🅂