♛عشقـ اجباریـ♛ پارتـ²⁵
بی جنبه ها نخونن+18⃠
هومـ.....XD
رفتن تو اتاق و......
#تهیونگ
گفت:(( دراز بکش!!!!
#جنی
گفت:(( هوففففف!
باشه!!!!!!!!!
جنی رو تخت دراز کشید......
تهیونگ هم رو جنی دراز کشید و.....
#تهیونگ
گفت:(( خب به من میگی ددی!
#جنی
گفت:(( دیگه چی؟!
نوشابه هم میخوای؟!
#تهیونگ
گفت:(( اممممم بی زحمت یه قصه هم برام بگو!!!!
و بعد جنی رو همونجوری بغل کرد و گفت:(( شروع کن......
#جنی
گفت:(( من قصه بَلَد نیستمـ!
#تهیونگ
گفت:(( بگو!!!!!!!!!!! (با داد😡)
#جنی
گفت:(( خب یکی بود یکی نبود غیر از یه الاغ بیشئور هیچ کس نبود روزی روزگاری یه بیشئور از خود راضی رو یه دختر کیوت و بهترین دراز کشید و اینم از قصه یِ ما قصه ی ما به سَر رسید کلاغه به خونش رسید.....
#تهیونگ
گفت:(( حتما اون الاغ بیشئور من بودم و تو هم اون کیوت و بهترین حا؟!
#جنی
گفت:(( خب میشه گفت آره
دیگه بگیر بخواب......
مثل بچه ها میمونی
بتمرگ بخواب!!!!!
#تهیونگ
گفت:(( قرار نبود توهین کنی نزار دختر بودنت رو اَزِت بگیرمـ!
#جنی
گفت:(( بگیر!
من دیگه آب از سَرَم گذشته.....
#تهیونگ
گفت:(( باشه خودت خواستی!!!!
✨تکرار میکنم بی جنبه ها نخونن⃠+18✨
بعد سرشو از توی بغل جنی برداشت و رفت سراغ لباس جنی دکمه هاشو باز کرد یه لباس خیلی نازک هم زیره لباس بود اونم در آورد خواست بره سمت سوتین جنی که.....
#جنی
گفت:(( نه نه نه نه نه!
اونجا نه!!!!!
#تهیونگ
گفت:(( گفتم که اَزِت میگیرمـ!
#جنی
گفت:(( نه بیجا کردم!
#تهیونگ
گفت:(( ۲ کار رو باید انجام بدی تا منصرف شمـ!
#جنی
گفت:(( بگو!
#تهیونگ
گفت:(( اول بگو غلط کردم!
دوم هم میخوام بوس اَم کنی!!!!
#جنی
گفت:(( غلط کردم!
بعد.....
اونم تهیونگ رو مثل بغل گرفتش و بعد بوسش کرد....
و گفت:(( اینم از این حالا دیگه اون کار رو نکن!!!!
#تهیونگ
گفت:(( آفرین!
باشه دیگه منصرف شدمـ!
بعد هم هر دو خوابیدن.....
صبح شد......
#تهیونگ
از زبان تهیونگ⇠صبح بیدار شدم هنوز تو بغلش و روش بودمـ!
خیلی دیشب خوب بود!
ساعت ۹ بود.....
از روش پاشدم خواستم بیدارش کنم ولی اینقدر کیوت خوابیده بود دلم نیومد رفتم تو (حال) و روی مبل دراز کشیدمـ.......
#جنی
از زبان جنی⇠صبح بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست گفتم خدایاااااا شکرت از دستش خلاص شدمـ!
ساعت ۱۰ بود....
پاشدم و لباس اَم رو پوشیدم و رفتم تو (حال) دیدم دراز کشیده میخواستم تلافی دیشب رو بکنمـ و رفتم یه پارچ آب یخ آوردم ریختم رو سَرِش......
#تهیونگ
گفت:(( چیه چی شده چیکار کردمـ😟
#جنی
گفت:(( هیچی خواستم بیدار شی و تلافی دیشب رو بکنم خب من دیگه باید برم.....
که.......
تهیونگ دست جنی رو گرفت و......
چسبوندِش به دیوار و لبشو بوسید......
هنوز داشت بوس ش میکرد که......
بقیه بچه ها هم اومدن....
همه ماتشون برده بود..........
که........
شوگا........
گفت:(( .......
دیگه نمیگمـ.....
دانش آموز پارت بعد عشق دو طرفه رو بزار!!!!!
هومـ.....XD
رفتن تو اتاق و......
#تهیونگ
گفت:(( دراز بکش!!!!
#جنی
گفت:(( هوففففف!
باشه!!!!!!!!!
جنی رو تخت دراز کشید......
تهیونگ هم رو جنی دراز کشید و.....
#تهیونگ
گفت:(( خب به من میگی ددی!
#جنی
گفت:(( دیگه چی؟!
نوشابه هم میخوای؟!
#تهیونگ
گفت:(( اممممم بی زحمت یه قصه هم برام بگو!!!!
و بعد جنی رو همونجوری بغل کرد و گفت:(( شروع کن......
#جنی
گفت:(( من قصه بَلَد نیستمـ!
#تهیونگ
گفت:(( بگو!!!!!!!!!!! (با داد😡)
#جنی
گفت:(( خب یکی بود یکی نبود غیر از یه الاغ بیشئور هیچ کس نبود روزی روزگاری یه بیشئور از خود راضی رو یه دختر کیوت و بهترین دراز کشید و اینم از قصه یِ ما قصه ی ما به سَر رسید کلاغه به خونش رسید.....
#تهیونگ
گفت:(( حتما اون الاغ بیشئور من بودم و تو هم اون کیوت و بهترین حا؟!
#جنی
گفت:(( خب میشه گفت آره
دیگه بگیر بخواب......
مثل بچه ها میمونی
بتمرگ بخواب!!!!!
#تهیونگ
گفت:(( قرار نبود توهین کنی نزار دختر بودنت رو اَزِت بگیرمـ!
#جنی
گفت:(( بگیر!
من دیگه آب از سَرَم گذشته.....
#تهیونگ
گفت:(( باشه خودت خواستی!!!!
✨تکرار میکنم بی جنبه ها نخونن⃠+18✨
بعد سرشو از توی بغل جنی برداشت و رفت سراغ لباس جنی دکمه هاشو باز کرد یه لباس خیلی نازک هم زیره لباس بود اونم در آورد خواست بره سمت سوتین جنی که.....
#جنی
گفت:(( نه نه نه نه نه!
اونجا نه!!!!!
#تهیونگ
گفت:(( گفتم که اَزِت میگیرمـ!
#جنی
گفت:(( نه بیجا کردم!
#تهیونگ
گفت:(( ۲ کار رو باید انجام بدی تا منصرف شمـ!
#جنی
گفت:(( بگو!
#تهیونگ
گفت:(( اول بگو غلط کردم!
دوم هم میخوام بوس اَم کنی!!!!
#جنی
گفت:(( غلط کردم!
بعد.....
اونم تهیونگ رو مثل بغل گرفتش و بعد بوسش کرد....
و گفت:(( اینم از این حالا دیگه اون کار رو نکن!!!!
#تهیونگ
گفت:(( آفرین!
باشه دیگه منصرف شدمـ!
بعد هم هر دو خوابیدن.....
صبح شد......
#تهیونگ
از زبان تهیونگ⇠صبح بیدار شدم هنوز تو بغلش و روش بودمـ!
خیلی دیشب خوب بود!
ساعت ۹ بود.....
از روش پاشدم خواستم بیدارش کنم ولی اینقدر کیوت خوابیده بود دلم نیومد رفتم تو (حال) و روی مبل دراز کشیدمـ.......
#جنی
از زبان جنی⇠صبح بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست گفتم خدایاااااا شکرت از دستش خلاص شدمـ!
ساعت ۱۰ بود....
پاشدم و لباس اَم رو پوشیدم و رفتم تو (حال) دیدم دراز کشیده میخواستم تلافی دیشب رو بکنمـ و رفتم یه پارچ آب یخ آوردم ریختم رو سَرِش......
#تهیونگ
گفت:(( چیه چی شده چیکار کردمـ😟
#جنی
گفت:(( هیچی خواستم بیدار شی و تلافی دیشب رو بکنم خب من دیگه باید برم.....
که.......
تهیونگ دست جنی رو گرفت و......
چسبوندِش به دیوار و لبشو بوسید......
هنوز داشت بوس ش میکرد که......
بقیه بچه ها هم اومدن....
همه ماتشون برده بود..........
که........
شوگا........
گفت:(( .......
دیگه نمیگمـ.....
دانش آموز پارت بعد عشق دو طرفه رو بزار!!!!!
۲۸.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.