خانواده
پارت 54
ا/ت: با کش دور پستم موهاشو بستم*..پسر بسی جذابم..
کوک: که به من رفته😏
ا/ت: :)
ب/ت: حالا که چی😑
عمو/ت: ا/ت..باید یک بچه بیاری که شبیه خودت باشع
ا/ت:..( چشم گردوندن) مواظب حرفایی که میزین باشه
عمو/ت: چیی؟... باید یک بچه بیاری که شبیه ما باشه!
ا/ت: ببخشید که مثل شما هرزه نیستم..من مثل شما نیستم که دوتا زن دارین
زنعمو/ت: ناراحت*
عمو/ت: توووو...
لانا: تووچظوز جرعت میکنی؟ ( میخواستم بهش سیلی بزنم که جلومو گرفت)
م/ت: ا/ت..چی گفتی؟
عمو/ت: اینجا جای ما نیست
ا/ت: معلومه که نیست..شما آبروی این خانواده رو بردید ( داد)
لانا و عمو رفتن*
ا/ت: زنعمو ببخشید ناراحتتون کردم
زنعمو/ت: عیبی نداره دخترم اون شروع کرد عشقممم متاسفم
م/ت: مینورا هروقت خواستی بیای در به روت بازه
زنعمو/ت: مرسی..راستی ا/ت لانا اونطوری که فکر میکنی نیست اون خیلی تحت فشار روحیه لطفا درکش کن و باهم دوستای خوب باشین..مرسی :)
ا/ت: اوو..چشم :)
ا/ت: با کش دور پستم موهاشو بستم*..پسر بسی جذابم..
کوک: که به من رفته😏
ا/ت: :)
ب/ت: حالا که چی😑
عمو/ت: ا/ت..باید یک بچه بیاری که شبیه خودت باشع
ا/ت:..( چشم گردوندن) مواظب حرفایی که میزین باشه
عمو/ت: چیی؟... باید یک بچه بیاری که شبیه ما باشه!
ا/ت: ببخشید که مثل شما هرزه نیستم..من مثل شما نیستم که دوتا زن دارین
زنعمو/ت: ناراحت*
عمو/ت: توووو...
لانا: تووچظوز جرعت میکنی؟ ( میخواستم بهش سیلی بزنم که جلومو گرفت)
م/ت: ا/ت..چی گفتی؟
عمو/ت: اینجا جای ما نیست
ا/ت: معلومه که نیست..شما آبروی این خانواده رو بردید ( داد)
لانا و عمو رفتن*
ا/ت: زنعمو ببخشید ناراحتتون کردم
زنعمو/ت: عیبی نداره دخترم اون شروع کرد عشقممم متاسفم
م/ت: مینورا هروقت خواستی بیای در به روت بازه
زنعمو/ت: مرسی..راستی ا/ت لانا اونطوری که فکر میکنی نیست اون خیلی تحت فشار روحیه لطفا درکش کن و باهم دوستای خوب باشین..مرسی :)
ا/ت: اوو..چشم :)
۱۲.۸k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.