با کشورم چه رفته است
با کشورم چه رفته است
که زندانها
از شبنم و شقایق
سرشارند
و بازماندگان شهیدان
انبوه ابرهای پریشان و سوگوار
درسوگ لالههای سوخته
میبارند
با کشورم چه رفته است
که گلها هنوز
سوگوارند.
چشم صبور مردان
دیریست
در پردههای اشک نشسته است
دیری ست
قلب عشق در گوشههای بند
شکسته است.
چندان ز تنگنای قفس
خواندیم
که از پاره های زخم،
گلو بسته است
ای دست انقلاب
مشت درشت مردم،
گل مشت آفتاب،
با کشورم چه رفته است...
که زندانها
از شبنم و شقایق
سرشارند
و بازماندگان شهیدان
انبوه ابرهای پریشان و سوگوار
درسوگ لالههای سوخته
میبارند
با کشورم چه رفته است
که گلها هنوز
سوگوارند.
چشم صبور مردان
دیریست
در پردههای اشک نشسته است
دیری ست
قلب عشق در گوشههای بند
شکسته است.
چندان ز تنگنای قفس
خواندیم
که از پاره های زخم،
گلو بسته است
ای دست انقلاب
مشت درشت مردم،
گل مشت آفتاب،
با کشورم چه رفته است...
۵۱۴
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.