عشق ابدی پارت ۱۲۳
عشق ابدی پارت ۱۲۳
ویو نویسنده
قلبش تند میزد. الان باید پی ام میداد که رسیدن نه؟
میدونست همین که پیاده شن قراره از سوال های پشت هم پسرا دیوونه بشه . پس قبل از اینکه برسن ، به خانم لی پیام داد
'چت یونگی و سوها'
یونگی : خانم لی
سوها : بله پسرم؟
یونگی : ما حدودا تا ۵ مین دیگه میرسیم
سوها : آ..خیلی خوبه . لطفا سریع تر بیاید
یونگی : بله...تو راهیم
سوها : برات خوشحالم پسرم
یونگی : ازتون متشکرم خانم لی..
نامجون : هی یونگی نمیخوای بگی داریم کدوم گوری میریم؟؟
+ راتو برو انقدر غر نزن
جین : خب راست میگه دیگه.
+ از کی تا حالا طرفداری ایشونو میکنی آقا؟(پوزخند)
جین : از همون موقعی که جنابعالی انقدر گاو شدی ¯\_(ツ)_/¯
+ ها ها ها /:
- نمیگی بهمون؟
+بابا میفهمید دیگه. بیا رسیدیم . دست از سر کچلم بردارید
جیهوپ : گیسو کمند الان کجاییم؟ /:
+پیاده شید میگم(جدی)
بعد از یکی دو مین جونگ کوک جلو بچه ها پیچید و ترمز کرد که باعث شد خاک بلند شه
جین : یاااا...آقای جنتلمن چه غلطی میکنی؟
کوک : جین شی آروم بگیر..
+بچه ها بس کنید ؛ میریم بالا...
-وایسا وایسا.. کجا بالا؟؟
نامجون : محض رضای هرکس میخوای بگو داریم کجا میریم؟
+بچه ها دیوونه ام نکنید خب؟ راه بیوفتید
جیهوپ : تا نگی نمیایم
+همین الانشم دیر شده. بیاید(جدی)
کوک : هیونگی؟!
+ول میکنید یا نه؟!(عصبی)
بعد از سکوت بقیه راه افتاد سمت ساختمون.
زنگ در رو زد و بعد چند ثانیه لی تو چارچوب نمایان شد
سوها : خوش اومدین (لبخند)
..........
این پارتا ، پارتای خوبیه 🥲🫂🙂
ویو نویسنده
قلبش تند میزد. الان باید پی ام میداد که رسیدن نه؟
میدونست همین که پیاده شن قراره از سوال های پشت هم پسرا دیوونه بشه . پس قبل از اینکه برسن ، به خانم لی پیام داد
'چت یونگی و سوها'
یونگی : خانم لی
سوها : بله پسرم؟
یونگی : ما حدودا تا ۵ مین دیگه میرسیم
سوها : آ..خیلی خوبه . لطفا سریع تر بیاید
یونگی : بله...تو راهیم
سوها : برات خوشحالم پسرم
یونگی : ازتون متشکرم خانم لی..
نامجون : هی یونگی نمیخوای بگی داریم کدوم گوری میریم؟؟
+ راتو برو انقدر غر نزن
جین : خب راست میگه دیگه.
+ از کی تا حالا طرفداری ایشونو میکنی آقا؟(پوزخند)
جین : از همون موقعی که جنابعالی انقدر گاو شدی ¯\_(ツ)_/¯
+ ها ها ها /:
- نمیگی بهمون؟
+بابا میفهمید دیگه. بیا رسیدیم . دست از سر کچلم بردارید
جیهوپ : گیسو کمند الان کجاییم؟ /:
+پیاده شید میگم(جدی)
بعد از یکی دو مین جونگ کوک جلو بچه ها پیچید و ترمز کرد که باعث شد خاک بلند شه
جین : یاااا...آقای جنتلمن چه غلطی میکنی؟
کوک : جین شی آروم بگیر..
+بچه ها بس کنید ؛ میریم بالا...
-وایسا وایسا.. کجا بالا؟؟
نامجون : محض رضای هرکس میخوای بگو داریم کجا میریم؟
+بچه ها دیوونه ام نکنید خب؟ راه بیوفتید
جیهوپ : تا نگی نمیایم
+همین الانشم دیر شده. بیاید(جدی)
کوک : هیونگی؟!
+ول میکنید یا نه؟!(عصبی)
بعد از سکوت بقیه راه افتاد سمت ساختمون.
زنگ در رو زد و بعد چند ثانیه لی تو چارچوب نمایان شد
سوها : خوش اومدین (لبخند)
..........
این پارتا ، پارتای خوبیه 🥲🫂🙂
۲.۳k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.